عاشقانه های شبنم
مرا به کمپ میبری؟ برای ترکِ شاعری!
خُمار عشق و شعرم و شراب ناب ساغری
نوشتمت که عاشقم، نبودِ تو نبودِ من
نوشتمت، نخوانده ای مگر به زور و سرسری
عزیز ناز پیشه ام تویی که از همه سری
منی که عاشقت شدم، چه بی دلیل و بی ریا
به راه عشق صادقم، به این خطر تو حاضری؟
نگاه مست و نافذت، تو ای غریبِ آشنا
دو چشم تو قفس شد و دلم چنان کبوتری
نشد تو را به سبک خود به بند عاشقی کشم
کجا بجوید این دلم کمند و بند بهتری؟!
خُمار عشق و شعرم و شراب ناب ساغری
نوشتمت که عاشقم، نبودِ تو نبودِ من
نوشتمت، نخوانده ای مگر به زور و سرسری
عزیز ناز پیشه ام تویی که از همه سری
منی که عاشقت شدم، چه بی دلیل و بی ریا
به راه عشق صادقم، به این خطر تو حاضری؟
نگاه مست و نافذت، تو ای غریبِ آشنا
دو چشم تو قفس شد و دلم چنان کبوتری
نشد تو را به سبک خود به بند عاشقی کشم
کجا بجوید این دلم کمند و بند بهتری؟!
۵.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳