قدرت تشخیصم و از دست دادم

قدرت تشخیصم و از دست دادم
نمیدونم برای کدوم آدم زندگیم دلتنگم و با چی باید خلاء نبودن یسری آدمارو پر کنم
تمام تلاشم و میکنم که فراموش کرده باشم و بی خیال همچی ادامه بدم ؛ اما یهو وسط روزمرگیایی که برای خودم تراشیدم و حواس پرت شدنام ؛ مغزم قفلِ خاطره های شیرینی که رد شدن میشه و دردام با بغض از چشمام میریزه بیرون
هیچ چیز تو زندگی من مثل گذشته نیست و شاید این کیاناهم اون آدم قبل نیست!...
شاید روزای خوبمون سوار قطار شدن و تو راهن
شاید این حسای لنتی یه روزی تموم شدن
شاید یکی یجایی خیلی بیشتر از تصورم دوسم داره و خبر ندارم
شاید اوناام به من فکر میکنن و واسم دلتنگن
شاید همه ی اینا خوابه
و همه ی شایدایی که داره مغزم و جر میده :)
به قول معین زد :
شاید دلت تنگ شده توام ؛ اما نمیتونی حرفی بزنی
بجنب دیگه منم معطل توام ؛ اگه اینه چرا زنگ نمیزنی!؟
#کاف_علیزاده
دوم اردی بهشت 1401

_شیرزادِ تنها و منی که این روزا بیشتر از هر وقت دیگه ای درد ترک شدنش و حس میکنم
دوست داشته باشی اما دوست داشته نشی و حتی اینکه دوستشون داری رو هم باور نکنن
خودِ خود مرگه!...

پ.ن : ترکیب آهنگ علی یاسینی با سریال خاتون مرگ من و رقم میزنه ؛ انقد گریه میکنم و میبینمش که دیوونه میشم🙂🖤

ادیتای خاتون ادامه بدم یا به اندازه کافی شورش و در آوردم😂💔؟