عاشقانه های شبنم
برای عشق تو دیوانگی ها می کنم هر شب
برای بوسه ای از تو تمنّا می کنم هر شب
برای گفتن یک "دوستت دارم" چه بیتابم
نمی دانم چرا امروز و فردا می کنم هر شب
چنان می سوزد از عشقت سراپای وجود من
که در سرمای دی احساس گرما می کنم هر شب
چنان دور است تصویر تو در هنگام بیداری
که در خوابم تو را غرق تماشا می کنم هر شب
اگر در بر بگیری ماهی تنهایی من را
درون تُنگ هم احساس دریا می کنم هر شب
میان نسترن ها و شقایق ها و مریم ها
تو را از عطر و بویت باز پیدا می کنم هر شب
دلم هی چکه چکه می چکد بر دفتر شعرم !
حروف ع ش ق را مشق الفبا می کنم هر شب
برای بوسه ای از تو تمنّا می کنم هر شب
برای گفتن یک "دوستت دارم" چه بیتابم
نمی دانم چرا امروز و فردا می کنم هر شب
چنان می سوزد از عشقت سراپای وجود من
که در سرمای دی احساس گرما می کنم هر شب
چنان دور است تصویر تو در هنگام بیداری
که در خوابم تو را غرق تماشا می کنم هر شب
اگر در بر بگیری ماهی تنهایی من را
درون تُنگ هم احساس دریا می کنم هر شب
میان نسترن ها و شقایق ها و مریم ها
تو را از عطر و بویت باز پیدا می کنم هر شب
دلم هی چکه چکه می چکد بر دفتر شعرم !
حروف ع ش ق را مشق الفبا می کنم هر شب
۱۱.۵k
۱۸ آبان ۱۴۰۲