نمی دانم چه کنم. امروز اینجا هستم، فردا ناگهان ناپدید خوا
نمی دانم چه کنم. امروز اینجا هستم، فردا ناگهان ناپدید خواهم شد.
به من دست نزن، من پر از زخم های التیام نیافته ام. دوستم نداشته باش، تو خودت را نمی دانی، در احساسات من محو می شوی. من را نخواه، تو با ممنوعیت ها دست و پنجه نرم می کنی، من پر از موانع هستم. حتی برای حلش هم تلاش نکن، این کار تو را به هم می ریزد و من هم تو را نابود خواهم کرد.
اشتباه نکنید، من خودم را می شناسم، خیلی خوشحالم. هرگز از من نخواه که عاشقانه زندگی کنم، من سالها به عشق اعتقاد ندارم...
اگر به خودت اعتماد داری، وجودت را باور کن.
در نتیجه من چنان شرایطی ایجاد خواهم کرد که شما نتوانید فرار کنید.
به من دست نزن، من پر از زخم های التیام نیافته ام. دوستم نداشته باش، تو خودت را نمی دانی، در احساسات من محو می شوی. من را نخواه، تو با ممنوعیت ها دست و پنجه نرم می کنی، من پر از موانع هستم. حتی برای حلش هم تلاش نکن، این کار تو را به هم می ریزد و من هم تو را نابود خواهم کرد.
اشتباه نکنید، من خودم را می شناسم، خیلی خوشحالم. هرگز از من نخواه که عاشقانه زندگی کنم، من سالها به عشق اعتقاد ندارم...
اگر به خودت اعتماد داری، وجودت را باور کن.
در نتیجه من چنان شرایطی ایجاد خواهم کرد که شما نتوانید فرار کنید.
۲۵.۷k
۱۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.