عاشقانه های شبنم
او را میطلبم اینبار نه درخیال
و نه در رویا
میخواهمت اینگونه
خسته از را برسی ودر کافه ایی قدیمی
بنشینی برابرم
نه لبخند بزنی نه چشم در چشم
عاشقانه نگاهم کنی
و نه بگویی دوستت دارم
میخواهمت اینگونه
صندلی ات را جا به جا کنی
در کنارم بنشینی
سر خسته ات را تکیه دهی بر شانه ام
و آرام در گوشم نجوا کنی
مدتهاست گم کرده ام تو را
کجایی
و نه در رویا
میخواهمت اینگونه
خسته از را برسی ودر کافه ایی قدیمی
بنشینی برابرم
نه لبخند بزنی نه چشم در چشم
عاشقانه نگاهم کنی
و نه بگویی دوستت دارم
میخواهمت اینگونه
صندلی ات را جا به جا کنی
در کنارم بنشینی
سر خسته ات را تکیه دهی بر شانه ام
و آرام در گوشم نجوا کنی
مدتهاست گم کرده ام تو را
کجایی
۴.۴k
۲۳ دی ۱۴۰۲