عاشقانه
با نفست نفس کشم ، در قفسم نهان زِ تو
ای همه ی جان وتنم این تن وآن کمان تو
گر بزنی یا نزنی ، ز خانه ات نمی روم
درون سینه ام تو و جمله تن آشیان تو
رخ مکشی ز کوی دل در دل تاریکی شب
کور دو عالمی شود ، ماه شب از خزان تو
بلبل شیدای شبت پر زده روی شاخه ای
کشیده شعله ات به تن از آتش روان تو
تارشکسته ات من وغروب خسته ات منم
دل مبری جای دگر جان به درِ دکان تو
ای همه ی جان وتنم این تن وآن کمان تو
گر بزنی یا نزنی ، ز خانه ات نمی روم
درون سینه ام تو و جمله تن آشیان تو
رخ مکشی ز کوی دل در دل تاریکی شب
کور دو عالمی شود ، ماه شب از خزان تو
بلبل شیدای شبت پر زده روی شاخه ای
کشیده شعله ات به تن از آتش روان تو
تارشکسته ات من وغروب خسته ات منم
دل مبری جای دگر جان به درِ دکان تو
۱۸.۳k
۲۴ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.