عاشقانه سفر
با موج گیسویت شبی، حل کن معما را
در دام خود افکنده ای، آهوی زیبا را
آتش زدی چون بر دلم، یارا تماشا کن
با چشم خود روشن بکن ای یار، فردا را
چشمم به راهت می نشیند، تا که باز آیی
با دوری ات دلخور مکن، این خاطر ما را
زنجیر دنیا را بریدم، تو مزن بر پا
بر هم بزن، رسم نبودن هایِ دنیا را
آئینه ی صاف خیالت را هویدا کن
با زلف چون زنجیر خود، وا کن گره ها را
کرده اسیرم، عشق نافرجام زیبایت
بر آب و آتش می زنم، این قلبِ شیدا را
زیبا رخت، صد طعنه بر مه میزند هر دم
با دست خود زیبای من، پر کن تو مینا را
در دام خود افکنده ای، آهوی زیبا را
آتش زدی چون بر دلم، یارا تماشا کن
با چشم خود روشن بکن ای یار، فردا را
چشمم به راهت می نشیند، تا که باز آیی
با دوری ات دلخور مکن، این خاطر ما را
زنجیر دنیا را بریدم، تو مزن بر پا
بر هم بزن، رسم نبودن هایِ دنیا را
آئینه ی صاف خیالت را هویدا کن
با زلف چون زنجیر خود، وا کن گره ها را
کرده اسیرم، عشق نافرجام زیبایت
بر آب و آتش می زنم، این قلبِ شیدا را
زیبا رخت، صد طعنه بر مه میزند هر دم
با دست خود زیبای من، پر کن تو مینا را
۶.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲