خوانش بخشی از شعر ساقی توسط بانو رضوانه علیپوریان
بیا ساقی
بمان امشب به پیش من
بده جامی
یه امشب را
درآ جانا به کیش من
شراب کهنه ات آور
لبالب کن تو جامم را
سلامی کن
بزن بر هم
تو خرم کن جهانم را
بریز ساقی
تو می دانی پریشانم
نگو مستم
فقط با می
رود غمها ازین جانم
بگو ساقی
چرا دردم دوایی نیست؟
طبیبم شو
بگو آیا
به میخانه شفایی نیست؟
بریز ساقی
نبین حال خرابم را
تو با این می
شدی مرهم
بریز ، پر کن شرابم را
بگو ساقی
در آدمها وفایی هست؟
شکسته دل چه می داند
بگو آیا خدایی هست ؟
بیا ساقی
یه امشب را تو پیشم باش
همه رفتن
به غیراز تو
بمان پیشم توخویشم باش
بهروز نائیج
بمان امشب به پیش من
بده جامی
یه امشب را
درآ جانا به کیش من
شراب کهنه ات آور
لبالب کن تو جامم را
سلامی کن
بزن بر هم
تو خرم کن جهانم را
بریز ساقی
تو می دانی پریشانم
نگو مستم
فقط با می
رود غمها ازین جانم
بگو ساقی
چرا دردم دوایی نیست؟
طبیبم شو
بگو آیا
به میخانه شفایی نیست؟
بریز ساقی
نبین حال خرابم را
تو با این می
شدی مرهم
بریز ، پر کن شرابم را
بگو ساقی
در آدمها وفایی هست؟
شکسته دل چه می داند
بگو آیا خدایی هست ؟
بیا ساقی
یه امشب را تو پیشم باش
همه رفتن
به غیراز تو
بمان پیشم توخویشم باش
بهروز نائیج
۱۴.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.