ای به قربان ضریح و ای به قربان حرم
بگذارید از این دور سلامی بدهم
به لب تشنه دل جرعه و جامی بدهم
باز هم غرق شدم در دل دریای حرم...
باز هم رایحه ی سیب دلارای حرم...
لحظه هایم سخت درگیر است با شش گوشه ات
حالِ الانم گره خورده به الان حرم
یک گُل پژمرده ای هستم میان خاک غم
چشم حسرت دوختم بر خاک گلدان حرم
قطره قطره آب شد چشمم ز دوری ضریح
پاک کن با دست خود این چشم گریان حرم
به لب تشنه دل جرعه و جامی بدهم
باز هم غرق شدم در دل دریای حرم...
باز هم رایحه ی سیب دلارای حرم...
لحظه هایم سخت درگیر است با شش گوشه ات
حالِ الانم گره خورده به الان حرم
یک گُل پژمرده ای هستم میان خاک غم
چشم حسرت دوختم بر خاک گلدان حرم
قطره قطره آب شد چشمم ز دوری ضریح
پاک کن با دست خود این چشم گریان حرم
۲.۲k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.