عاشقانه های شبنم
"گیسوانم" عطرِ باران گرفته!
باران، بویِ عشق ...
باران، بویِ "تو" را میدهد!
وَ من با "شانهی" تنهایی ...
وُ در غبارِ "آینهی" دلتنگی،
دستِ نوازشگرِ تو را
با عطرِ خاطره
در چهارگوشهی پنجرههای خانه
و با همخوانی و زمزمهی محزونِ
در سکوت وُ ناباوری،
به انتظار نشستهام ...
زمستان رسیده،
زودتر بیا!
باران، بویِ عشق ...
باران، بویِ "تو" را میدهد!
وَ من با "شانهی" تنهایی ...
وُ در غبارِ "آینهی" دلتنگی،
دستِ نوازشگرِ تو را
با عطرِ خاطره
در چهارگوشهی پنجرههای خانه
و با همخوانی و زمزمهی محزونِ
در سکوت وُ ناباوری،
به انتظار نشستهام ...
زمستان رسیده،
زودتر بیا!
۴.۳k
۲۵ دی ۱۴۰۲