عاشقانه
چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و، دیدم نبود
جادویی از سِحر چشمان تو پُر اعجازتر
آن که چشمان مرا تَر کرد، اندوهِ تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و، دیدم نبود
جادویی از سِحر چشمان تو پُر اعجازتر
آن که چشمان مرا تَر کرد، اندوهِ تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
۳۰.۱k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.