عاشقانه های شبنم
بر سر شانه ی من ابر شد و هق هق کرد
چو نسیم آمد و یک صبح مرا عاشق کرد
غرق نور ازلی شد همه آفاق تنم
مسِ جانم به زرِ دیده ی خود لایق کرد
چو نسیم آمد و یک صبح مرا عاشق کرد
غرق نور ازلی شد همه آفاق تنم
مسِ جانم به زرِ دیده ی خود لایق کرد
۲.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۲