عملیات پل شکسته لار
شیفتی به منطقه اعزام میشدیم. در نقطهای که قبلاً مشخص شده بود؛ مستقر شدیم. نیم ساعتی نگذشته بود که صدای بیسیم بلند شد و به ما اطلاع دادند که نزدیکمان در منطقه «پل شکسته» نزدیک 50 تا 60 فرد مسلح قصد ورود و ایجاد ناامنی را دارند.
پس از انجام هماهنگی لازم به ما اجازه دادند که به کمک بچههای اکیپ «پل شکسته» برویم. نقطهای که ما در آن مستقر بودیم؛ ارتفاع بلندی داشت. اسماعیل با اینکه سلاح نیمه سنگین به دست داشت؛ زودتر از بقیه بچهها از ارتفاع پایین آمد و سلاحش را تجهیز کرد.
ماشین آمد و همگی به سمت پل شکسته به راه افتادیم. تقریباً در فاصله 300 متری پل از ماشین پیاده شدیم تا با احتیاط و آمادگی بیشتر، بقیه مسیر را پیاده برویم. چند لحظه بعد، چند نفر را دیدیم که با لباسهای محلی از داخل شیار به سمت پاکستان در حال فرار هستند.
موقعیت ما نسبت به آنها مرتفعتر بود. از همان جا درگیری شروع شد و بسیار شدید بود. تیرها مثل فشفشه از بالای سر و کنارمان رد میشدند.
اسماعیل مانند شیر میغرید و با تیربار «گرینوف» تیراندازی میکرد. بعضی وقتها هم به پشت ماشین رفته و با دوشکا تیراندازی میکرد. ترس و خستگی دو واژه نامفهوم برای اسماعیل بود.
درگیری طولانی شده بود و همه نیروها به شدت در حال مقابله با اشرار بودند؛ آنقدر که کسی حواسش به دیگری نبود. ناگهان چشمم به اسماعیل افتاد که زمین افتاده است. سریع بالای سرش رفتم. تیر به پهلو و پایش اصابت کرده و خون زیادی از او رفته بود. با این وجود به بقیه روحیه میداد و میگفت به یاری خداوند موفق میشویم.
کمی که از حجم درگیری که کاسته شد؛ اسماعیل را سوار ماشین کرده و از منطقه خارج کرده و به بیمارستان رساندیم. چند روزی در بیمارستان بستری بود. چند باری با بچهها به ملاقاتش رفتیم. اجازه نمیداد به خانوادهاش خبر بدهیم چون راه سفر، طولانی بود.
سرانجام پس از تحمل چند روز درد با سینه مجروح و پهلوی شکسته به آرزویش رسید و در بیست و هفتمین روز از آخرین ماه سال 87 ردای سرخ به تن کرد.
#شهید_اسماعیل_سریشی
#شهید_محمد_صفاری #شهید_حمزه_علی_شربتی #شهید_سید_نورخدا_موسوی
#پل_شکسته #لار #زاهدان
#شهیدمدافعوطن #شهید_مدافع_وطن
#شغل_فراجا_سخت_و_زیان_آور_است
#فراجا_حامی_ندارد #فراجا_رسانه_ندارد
#رسانه_فراجا_باشیم #رسانه_شهدا_باشیم
#ناجا_حامی_ندارد #ناجا_رسانه_ندارد #فراجا #هیچ_کس_برای_شما_شمع_روشن_نمیکند
#ناجا_امنیت_ندارد #فراجا_امنیت_ندارد #شغل_ناجا_سخت_و_زیان_آور_است
#کونوا_قوامین_لله_شهداء_بالقسط
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا#نوپو#ارتش #امنیت_اتفاقی_نیست_بابتش_خون_داده_ایم
#سپاه#شهید#شهادت#ایثار#شهادت
#ناجا#ارتش#سپاه#شهید#ایثار#کشور_ایران #کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار #ژاندارمری #شهربانی #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #امنیت_اتفاقی_نیست_قدردان_امنیت_باشیم
پس از انجام هماهنگی لازم به ما اجازه دادند که به کمک بچههای اکیپ «پل شکسته» برویم. نقطهای که ما در آن مستقر بودیم؛ ارتفاع بلندی داشت. اسماعیل با اینکه سلاح نیمه سنگین به دست داشت؛ زودتر از بقیه بچهها از ارتفاع پایین آمد و سلاحش را تجهیز کرد.
ماشین آمد و همگی به سمت پل شکسته به راه افتادیم. تقریباً در فاصله 300 متری پل از ماشین پیاده شدیم تا با احتیاط و آمادگی بیشتر، بقیه مسیر را پیاده برویم. چند لحظه بعد، چند نفر را دیدیم که با لباسهای محلی از داخل شیار به سمت پاکستان در حال فرار هستند.
موقعیت ما نسبت به آنها مرتفعتر بود. از همان جا درگیری شروع شد و بسیار شدید بود. تیرها مثل فشفشه از بالای سر و کنارمان رد میشدند.
اسماعیل مانند شیر میغرید و با تیربار «گرینوف» تیراندازی میکرد. بعضی وقتها هم به پشت ماشین رفته و با دوشکا تیراندازی میکرد. ترس و خستگی دو واژه نامفهوم برای اسماعیل بود.
درگیری طولانی شده بود و همه نیروها به شدت در حال مقابله با اشرار بودند؛ آنقدر که کسی حواسش به دیگری نبود. ناگهان چشمم به اسماعیل افتاد که زمین افتاده است. سریع بالای سرش رفتم. تیر به پهلو و پایش اصابت کرده و خون زیادی از او رفته بود. با این وجود به بقیه روحیه میداد و میگفت به یاری خداوند موفق میشویم.
کمی که از حجم درگیری که کاسته شد؛ اسماعیل را سوار ماشین کرده و از منطقه خارج کرده و به بیمارستان رساندیم. چند روزی در بیمارستان بستری بود. چند باری با بچهها به ملاقاتش رفتیم. اجازه نمیداد به خانوادهاش خبر بدهیم چون راه سفر، طولانی بود.
سرانجام پس از تحمل چند روز درد با سینه مجروح و پهلوی شکسته به آرزویش رسید و در بیست و هفتمین روز از آخرین ماه سال 87 ردای سرخ به تن کرد.
#شهید_اسماعیل_سریشی
#شهید_محمد_صفاری #شهید_حمزه_علی_شربتی #شهید_سید_نورخدا_موسوی
#پل_شکسته #لار #زاهدان
#شهیدمدافعوطن #شهید_مدافع_وطن
#شغل_فراجا_سخت_و_زیان_آور_است
#فراجا_حامی_ندارد #فراجا_رسانه_ندارد
#رسانه_فراجا_باشیم #رسانه_شهدا_باشیم
#ناجا_حامی_ندارد #ناجا_رسانه_ندارد #فراجا #هیچ_کس_برای_شما_شمع_روشن_نمیکند
#ناجا_امنیت_ندارد #فراجا_امنیت_ندارد #شغل_ناجا_سخت_و_زیان_آور_است
#کونوا_قوامین_لله_شهداء_بالقسط
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا#نوپو#ارتش #امنیت_اتفاقی_نیست_بابتش_خون_داده_ایم
#سپاه#شهید#شهادت#ایثار#شهادت
#ناجا#ارتش#سپاه#شهید#ایثار#کشور_ایران #کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار #ژاندارمری #شهربانی #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #امنیت_اتفاقی_نیست_قدردان_امنیت_باشیم
۱۰۸.۰k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.