عاشقانه طبیعت گردی
انگار که از آمدنت ذهن خبر داشت
چون کوچهای احساس تو را زیر نظر داشت
سرتاسر این شهر به دنبال تو بودم
گفتند که رفته است هوای تو به سر داشت
افسرده شدم مثل قفس مثل قناری
دستان تو در معنی پرواز اثر داشت
دریا که خودش گسترهای شیشهنما بود
یک آینه را قصد تماشای تو برداشت
هم صحبت من باش پر از خاطره هستی
ترک تو برای من و احساس ضرر داشت
ای گسترهی سایه و لانه به چه جرمی
هیزم شکنی آمده سوی تو تبر داشت
او رفت که تا مصرع بعدی بشود این
او زودتر از چلچله ها قصد سفر داشت
چون کوچهای احساس تو را زیر نظر داشت
سرتاسر این شهر به دنبال تو بودم
گفتند که رفته است هوای تو به سر داشت
افسرده شدم مثل قفس مثل قناری
دستان تو در معنی پرواز اثر داشت
دریا که خودش گسترهای شیشهنما بود
یک آینه را قصد تماشای تو برداشت
هم صحبت من باش پر از خاطره هستی
ترک تو برای من و احساس ضرر داشت
ای گسترهی سایه و لانه به چه جرمی
هیزم شکنی آمده سوی تو تبر داشت
او رفت که تا مصرع بعدی بشود این
او زودتر از چلچله ها قصد سفر داشت
۶.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲