از یتیمی تا قله شعر معاصر سرگذشت عجیب آقای شاعر!
.
عماد خراسانی جزو نام آوران شعر و غزل معاصر ایران به حساب میاد. این رو شعرای بزرگ دیگه ای مثل مهدی اخوان ثالث هم تایید کردن.
مهدی اخوان ثالث که یکی از دوستان صمیمی عماد بود، در مقدمه ای بر کتاب «ورقی چند از دیوان عماد» شرح حال و زندگی کاملی از عماد رو نوشته که این کتاب تا الان بارها با همون مقدمه تجدید چاپ شده.
به گفته اخوان ثالث «اگر شعر را در معنای حقیقیش به جای آوریم، نه فقط فن و صنعت گری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بی شک عماد در غزل سرایی از شاعران برجسته و تراز اوّل معاصر است و در قیاسی وسیع تر، سخن او از این و آن متمایز است.»
شعری از عماد خراسانی:
ای آسمان مگر دل دیوانه منی
کین گونه شعله می کشی و نعره می زنی
نالان و اشکبار مگر عاشقی و مست
با خویشتن چو ما مگر ای دوست، دشمنی؟
طبعِ بتانی، ای که چنین در تغیّری
یا خاطرات عمر که تاریک و روشنی
چون من رواست هرچه بسوزی که بی سبب
بدنام دهر گشتهای و پاکدامنی
ای سقفِ محبسِ بشر، این آه و ناله ها
نگشوده است ای عجب اندر تو روزنی
بدنامی تو بود و غمِ ما هر آنچه بود
شد وقتِ آنکه خیمه از این خاک بَرکَنی
این قدر بار خاطر زندانیانِ خاک
نشکسته است پشت تو، سنگی تو آهنی؟
وقت است کز تحمل این بار بگذری
خود را بر این گروه پریشان درافکنی
من مستم و تو نعره زن امشب، حکایتی است
میخانهات کجاست که سرخوش تر از منی؟
چون زیر خاک تیره شدم یاد من بکن
هر جا که حلقه دیدی دستی به گردنی
دانی که آگه است ز حال دل عماد؟
آن برزگر که آتشش افتد به خرمنی
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#عماد_خراسانی #شعر #شاعر
#خراسانی #غزل #اشعار #ایرانی
عماد خراسانی جزو نام آوران شعر و غزل معاصر ایران به حساب میاد. این رو شعرای بزرگ دیگه ای مثل مهدی اخوان ثالث هم تایید کردن.
مهدی اخوان ثالث که یکی از دوستان صمیمی عماد بود، در مقدمه ای بر کتاب «ورقی چند از دیوان عماد» شرح حال و زندگی کاملی از عماد رو نوشته که این کتاب تا الان بارها با همون مقدمه تجدید چاپ شده.
به گفته اخوان ثالث «اگر شعر را در معنای حقیقیش به جای آوریم، نه فقط فن و صنعت گری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بی شک عماد در غزل سرایی از شاعران برجسته و تراز اوّل معاصر است و در قیاسی وسیع تر، سخن او از این و آن متمایز است.»
شعری از عماد خراسانی:
ای آسمان مگر دل دیوانه منی
کین گونه شعله می کشی و نعره می زنی
نالان و اشکبار مگر عاشقی و مست
با خویشتن چو ما مگر ای دوست، دشمنی؟
طبعِ بتانی، ای که چنین در تغیّری
یا خاطرات عمر که تاریک و روشنی
چون من رواست هرچه بسوزی که بی سبب
بدنام دهر گشتهای و پاکدامنی
ای سقفِ محبسِ بشر، این آه و ناله ها
نگشوده است ای عجب اندر تو روزنی
بدنامی تو بود و غمِ ما هر آنچه بود
شد وقتِ آنکه خیمه از این خاک بَرکَنی
این قدر بار خاطر زندانیانِ خاک
نشکسته است پشت تو، سنگی تو آهنی؟
وقت است کز تحمل این بار بگذری
خود را بر این گروه پریشان درافکنی
من مستم و تو نعره زن امشب، حکایتی است
میخانهات کجاست که سرخوش تر از منی؟
چون زیر خاک تیره شدم یاد من بکن
هر جا که حلقه دیدی دستی به گردنی
دانی که آگه است ز حال دل عماد؟
آن برزگر که آتشش افتد به خرمنی
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#عماد_خراسانی #شعر #شاعر
#خراسانی #غزل #اشعار #ایرانی
۷.۰k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.