عاشقانه های شبنم
رفته ام از خاطرت ، ماندی تودر یادم هنوز
قاب عکست مانده بر دیوار دل، شادم هنوز
درد دوری را به جانم می خرم با یاد تو
در سکوتی بی امان ، لبریز فریادم هنوز
این زمستان هم حریف آتش عشقم نشد
من که در گرمای عشقت مثل مردادم هنوز
در گلستانِ خیالت جان سپردم بی وفا
آتشم در عشق خود چون شعله در بادم
هنوز
آستین بالا زدم تا عشق خود ثابت کنم
امتحان پس داده ام، درعشق استادم هنوز
من برای با تو بودن جانِ شیرین می دهم
بیستون را می کَنَم باعشق ، فرهادم هنوز
می روم بر بام شهرت تا شوم رسوای تو
بند عشقت بر دلم آزادِ آزادم هنوز
قاب عکست مانده بر دیوار دل، شادم هنوز
درد دوری را به جانم می خرم با یاد تو
در سکوتی بی امان ، لبریز فریادم هنوز
این زمستان هم حریف آتش عشقم نشد
من که در گرمای عشقت مثل مردادم هنوز
در گلستانِ خیالت جان سپردم بی وفا
آتشم در عشق خود چون شعله در بادم
هنوز
آستین بالا زدم تا عشق خود ثابت کنم
امتحان پس داده ام، درعشق استادم هنوز
من برای با تو بودن جانِ شیرین می دهم
بیستون را می کَنَم باعشق ، فرهادم هنوز
می روم بر بام شهرت تا شوم رسوای تو
بند عشقت بر دلم آزادِ آزادم هنوز
۶.۶k
۲۸ آذر ۱۴۰۲