سکوت

🌱🍒سکوت، دسته‌گلی بود
میان حنجرۀ من
ترانۀ ساحل،
نسیم بوسۀ من بود و پلک باز تو بود

بر آب‌ها پرندۀ باد
میان لانۀ صدها صدا پریشان بود
بر آب‌ها
پرنده، بی‌طاقت بود
صدای تندر خیس،
و نور، نور تر آذرخش
در آب آینه‌ای ساخت
که قاب روشنی از شعله‌های دریا داشت

نسیم بوسه و
                 پلک تو و
                               پرندۀ باد،
شدند آتش و دود
میان حنجرۀ من،
سکوت دسته‌گلی بود.🌱🍒


#یدالله_رویایی

🍂🌼
دیدگاه ها (۷)

🌱🍒آه، سیمین!این که با خود می‌کشم هر سو، نپنداری تن استگورِ گ...

🍒🌱ابر است و اعتدال هوای خزانی استساقی بیا که وقت می ارغوانی ...

آیینه شکسته

🌱🍒کمی از روزمان گذشت و ظهر شده جانان مندلم نور بیشتری میخواه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط