در لحظه‌ای که به او فکر می‌کنماو را بیشتر دوست دارم.او از آد...

‌من را پرنده‌ای كنتا با لباسی از پربر جاده‌هایی از پر پرواز ...

🍒🌱همیشه آنکه می رودکمی از ما را با خویش می برد🍒🌱#یدالله_رویا...

ز روی پنجره ی من،‏خیال او پر زد.‏و شب ادامه گرفت.‌‌#یدالله_ر...

سکوت

کمال در آخر نیستو آخر نیست که انسان تنی مُردنی داردو روزهایی...

کمال در آخر نیستو آخر نیست که انسان تنی مُردنی داردو روزهایی...

آن‌چه زبان می‌خوردهمیشه همان چیزی‌ستکه زبان را می‌خورد:امیدِ...

همیشه آنکه می‌رود کمی از ما را با خویش ‌می‌برد.#یدالله_رویای...

سرزده از راه رسیده بود و داشت عذر می خواست:فروغ– اوه، چقدر ب...

ﺳﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺍﯼ،ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻭﺩﺍﻉ ﺷﺒﯽ ﺗﺎﺭ،ﭘﺮﻭﺍﻧﮕﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺴﺘﯽ،...

در لحظه‌ای که به او فکر می‌کنماو را بیشتر دوست دارم.او از آد...

و راز می‌شوم و به انگشت تو می‌پیچم، وقتی اشاره به ویرانی دار...

با تو بهاردیوانه ایستکه از درخت بالا می رودو می رود تا باد.....

‏من #کتاب می‌خوانم و وقتی که می‌خوانم، کتابی که می‌خوانم هست...

و شکل راه رفتن تومعنای مثنوی استدر حالت عمیق عزیمت. #یدالله_...

همیشه آنکه می‌رود کمی از ما را با خویش می‌بَرد #یدالله_رویای...

و دست بریده می‌داندکه سوی تن دیگر بر نمی‌گردد.. #یدالله_رویا...

‌از تو سخن از به آرامیاز تو سخن از به تو گفتن از تو سخن از ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط