عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم
نمی دانم چرا ؟! اما... تو را وقتی که میبینم!
یکی انگار میخواهد زمن ، تا با تو بنشینم !
تنِ یخ کرده آتش را که میبیند چه میخواهد ؟!
همانی را که میخوام ! تو را وقتی که میبینم!!
تو تنها میتوانی آخرين درمان من باشی ؛
و لی دیگران بیهوده میجویند تسکینم!!
یکی انگار میخواهد زمن ، تا با تو بنشینم !
تنِ یخ کرده آتش را که میبیند چه میخواهد ؟!
همانی را که میخوام ! تو را وقتی که میبینم!!
تو تنها میتوانی آخرين درمان من باشی ؛
و لی دیگران بیهوده میجویند تسکینم!!
۵.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۲