عاشقانه بیاد خان بابا
کاش میتوانستم بنویسم
از حجم بی قراری هایم…
از تو و نبودنت…
از منو انبوه دردهایم
از ذهن آشفته و حال پریشانم..
از دلتنگی هایی که همدم لحظه لحظه هایم می شوند…
از این پاییزِ سرد وبی رمق که هر ثانیه اش
یادآور آخرین روزهای حضور توست…
یادآور آخرین نفس های که میکشیدی
ومن بی خبر از حال تو سرگرم روزمرگی هایم بودم….
لعنت به من پدر….لعنت به من که دیر فهمیدم عزم سفر کرده ی….
واز ما که قدر دان مهربانی هایت نبودیم
دل کنده ای...
(روزگار غریبیست پدر.
اما نه به غریبی روزهایی که نیستی😭😭😭
از حجم بی قراری هایم…
از تو و نبودنت…
از منو انبوه دردهایم
از ذهن آشفته و حال پریشانم..
از دلتنگی هایی که همدم لحظه لحظه هایم می شوند…
از این پاییزِ سرد وبی رمق که هر ثانیه اش
یادآور آخرین روزهای حضور توست…
یادآور آخرین نفس های که میکشیدی
ومن بی خبر از حال تو سرگرم روزمرگی هایم بودم….
لعنت به من پدر….لعنت به من که دیر فهمیدم عزم سفر کرده ی….
واز ما که قدر دان مهربانی هایت نبودیم
دل کنده ای...
(روزگار غریبیست پدر.
اما نه به غریبی روزهایی که نیستی😭😭😭
۱۲.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۲