احسان خواجه امیری جان بابا
هر جا که دیدی عاشقی شکوه از یار خود بر زبان داشت
هر جا شنیدی ناله ای از دلی ریشه در عمق جان داشت
از عشق او خواندی هر دم اشک فشاندی
بر او تنها میشدی تسلا
گاهی با آوازت با بال پروازت یارش بودی تا به اوج رویا
جان بابا بشنو از من زندگی شادی و غصه دارد
روح و جانم غم نبیند بر خدا هر که دل میسپارد
جان بابا بشنو از من زندگی شادی و غصه دارد
روح و جانم غم نبیند بر خدا هر که دل میسپارد
در دوران پیری ایام دلگیری میخوام باشی تو عصای دستم
من موجم تو دریا من خاکم تو صحرا هر جا باشی من در بر تو هستم
کاش چون تو بخوانم ترانه ای خدا حاجت را برآور
چون تو نامی شوم در زمانه این بود لطف داور
هر جا شنیدی ناله ای از دلی ریشه در عمق جان داشت
از عشق او خواندی هر دم اشک فشاندی
بر او تنها میشدی تسلا
گاهی با آوازت با بال پروازت یارش بودی تا به اوج رویا
جان بابا بشنو از من زندگی شادی و غصه دارد
روح و جانم غم نبیند بر خدا هر که دل میسپارد
جان بابا بشنو از من زندگی شادی و غصه دارد
روح و جانم غم نبیند بر خدا هر که دل میسپارد
در دوران پیری ایام دلگیری میخوام باشی تو عصای دستم
من موجم تو دریا من خاکم تو صحرا هر جا باشی من در بر تو هستم
کاش چون تو بخوانم ترانه ای خدا حاجت را برآور
چون تو نامی شوم در زمانه این بود لطف داور
۸.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.