عاشقانه های شبنم
آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو
مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو
تابیایی همه جادرتب و تابم که نگو
فکر کردی بروی مثل توارام شوم
به خدا کوره ی سوزان و مذابم که نگو
ناگهان دست به دامان خرافات شدم
آنقدر دلخوش آن وقت جوابم که نگو
خنده داراست ولی عشق کجا عقل کجاست
دل پشیمان شده ی درس وکتاب که نگو
باتوانگارشب وروزخدامال من است
بی تو آنقدر تهی مثل حسابم که نگو
دوست دارم همهی فاصلهها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو
مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو
تابیایی همه جادرتب و تابم که نگو
فکر کردی بروی مثل توارام شوم
به خدا کوره ی سوزان و مذابم که نگو
ناگهان دست به دامان خرافات شدم
آنقدر دلخوش آن وقت جوابم که نگو
خنده داراست ولی عشق کجا عقل کجاست
دل پشیمان شده ی درس وکتاب که نگو
باتوانگارشب وروزخدامال من است
بی تو آنقدر تهی مثل حسابم که نگو
دوست دارم همهی فاصلهها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
۹.۷k
۰۱ آبان ۱۴۰۲