عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم
لب را بخواه محرم پیمانه ات کنم
جان را فدای بوسه جانانه ات کنم
افسون شعر راه رسیدن به آرزوست
مرزی نمانده است که افسانه ات کنم
با غایت شعور به میدانت آمدم
با فتح باب قلب تو دیوانه ات کنم
یک شب به کاخ خاص دلم سر بزن بیا
مهمان تا همیشه این خانه ات کنم
سهم منی و این دل زیبا پسند من
در دام عشق اگر غزلی دانه ات کنم
از هر چه دوست دست کشیدم به این امید
با هرچه دوست دشمن و بیگانه ات کنم
این چشم را که منظره ای قانعش نکرد
باید دوباره راهی میخانه ات کنم...
جان را فدای بوسه جانانه ات کنم
افسون شعر راه رسیدن به آرزوست
مرزی نمانده است که افسانه ات کنم
با غایت شعور به میدانت آمدم
با فتح باب قلب تو دیوانه ات کنم
یک شب به کاخ خاص دلم سر بزن بیا
مهمان تا همیشه این خانه ات کنم
سهم منی و این دل زیبا پسند من
در دام عشق اگر غزلی دانه ات کنم
از هر چه دوست دست کشیدم به این امید
با هرچه دوست دشمن و بیگانه ات کنم
این چشم را که منظره ای قانعش نکرد
باید دوباره راهی میخانه ات کنم...
۸.۳k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳