⋨"چندوقت پیش یه جا خوندم
⋨"چندوقت پیش یه جا خوندم
"زندگیت بازار نیست که طرف بره و دورشو بزنه و برگرده"
همیشه فکرمیکردم چه
جمله ی مسخره ایی!
طرف اگه عشقش "عشق"باشه...دوباره برگرده سمتت هم،قبولش میکنی و میشه برات عین روز اول
تا همین چندوقت پیش تماس گرفت!عشق افسانه ای سه سال قبلم!
گُفت همیشه منُ دوست داشته و حالا به این نتیجه رسیده فقط بامن میتونه خوشحال باشه
میدونی اولش ذوق کردم،کُلی رویا بافتم
به خودم بالیدم که عشقم واقعی بوده
اما کمترازدودیقه بعدهیچ خبری ازاون ذوقُ شوق نبود پُرشده بودم ازحسِ انزجار
حالم ازخودم واون بهم میخورد
احساس میکردم یه شئ دَم دستی ام که هروقت بقیه نبودن "هستم"
مثلِ یه استراحتگاه سر راهی که فقط میان خستگی راه در میکُنی و میرن
همون موقع گوشیمو برداشتمُ یه جمله براش نوشتم :
عزیزِ سالهای دور،زندگیِ من کاروانسرانیست،برای همیشه خدانگهدارت"
وکنارِگزینه ی مسدود کَردن شماره،همه علاقه احمقانم رو چال کَردم آدمی که به وقتش نبوده،هرگز لیاقت تویِ زندگی من بودَن رو نداره
هرگز....
•|🌻|•
"زندگیت بازار نیست که طرف بره و دورشو بزنه و برگرده"
همیشه فکرمیکردم چه
جمله ی مسخره ایی!
طرف اگه عشقش "عشق"باشه...دوباره برگرده سمتت هم،قبولش میکنی و میشه برات عین روز اول
تا همین چندوقت پیش تماس گرفت!عشق افسانه ای سه سال قبلم!
گُفت همیشه منُ دوست داشته و حالا به این نتیجه رسیده فقط بامن میتونه خوشحال باشه
میدونی اولش ذوق کردم،کُلی رویا بافتم
به خودم بالیدم که عشقم واقعی بوده
اما کمترازدودیقه بعدهیچ خبری ازاون ذوقُ شوق نبود پُرشده بودم ازحسِ انزجار
حالم ازخودم واون بهم میخورد
احساس میکردم یه شئ دَم دستی ام که هروقت بقیه نبودن "هستم"
مثلِ یه استراحتگاه سر راهی که فقط میان خستگی راه در میکُنی و میرن
همون موقع گوشیمو برداشتمُ یه جمله براش نوشتم :
عزیزِ سالهای دور،زندگیِ من کاروانسرانیست،برای همیشه خدانگهدارت"
وکنارِگزینه ی مسدود کَردن شماره،همه علاقه احمقانم رو چال کَردم آدمی که به وقتش نبوده،هرگز لیاقت تویِ زندگی من بودَن رو نداره
هرگز....
•|🌻|•
۱۵۹.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۰