عاشقانه های شبنم
ابر گریه می کرد
وَ مَن
دانه دانه ناگفته هایم را
دَر دامَن اشک هایَش پاشیدم
حال ابر غصه نداشت برای من گریه میکرد عجب صبورم من
وَ مَن
دانه دانه ناگفته هایم را
دَر دامَن اشک هایَش پاشیدم
حال ابر غصه نداشت برای من گریه میکرد عجب صبورم من
۸.۰k
۲۶ آبان ۱۴۰۲