اشک رازی ست
اشک رازیست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشکِ آن شب لبخندِ عشقام بود.
قصه نيستم که بگویی
نغمه نيستم که بخوانی
صدا نيستم که بشنوی
يا چيزی چنان که ببينی
يا چيزی چنان که بدانی…
من دردِ مشترکام
مرا فرياد کن.
■ عشق عمومی | شعر و صدای احمد شاملو |
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشکِ آن شب لبخندِ عشقام بود.
قصه نيستم که بگویی
نغمه نيستم که بخوانی
صدا نيستم که بشنوی
يا چيزی چنان که ببينی
يا چيزی چنان که بدانی…
من دردِ مشترکام
مرا فرياد کن.
■ عشق عمومی | شعر و صدای احمد شاملو |
۱۰.۵k
۰۹ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.