حامی ناموس عالم زینب است!
به خون نشستی و در خون، شناوری کردی
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را
به روز واقعه یاد آوری کردی
به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکفت
تو با حسین پس از او، برابری کردی
چه زخم ها که نزد خطبه ات به خفاشان
زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی
زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت پیمبری کردی
بدل به آینه شد، خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
_منم زینبی که غریبیتو دیدم
توی نصفِ روز از زمونه بریدم
تو می دونی داداش که من چی کشیدم
چجوری به دور حرم می دویدم
تمام امیدم یهو نااُمید شد
که باد مخالف وزید و شدید شد
تو گرد و غبارا تنت ناپدید شد
موهامو می بینی همونجا سفید شد
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینت نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدام می زدی با دهان شکسته
"زینب برو حرم اینا 'حیا ندارن"
جلو نیا تورو خدا رحمی ندارن
تو و قتلگاهی که دیدم سر آخر
چی اومد سر تو ، تو قلب یه لشکر
تو و شیب تندی که افتادی با سر
تو و تیغ کندی که دیدم رو حنجر
همون روضه ای که گلوتو بریدن
با سَرنیزه هاشون تورو می کِشیدن
من و مادرت رو گمونم ندیدن
که با مرکباشون به روت می دویدن
ای کشته ی مقطع الأعضا حسینم
ای پیکر پاشیده ی صحرا حسینم
چی از تو گذاشتن به جز تکه جامه ت
یه تکه عبا و یه تکه عمامت
همون تکه پیرهن همیشه باهامه
گاهی روی سینم ، گاهی رو چشامه
واسه زخم سینم همین التیامه
اگه سخته واست نمیدم ادامه
تحمل کن اینو که حرفم تمامه
"می خوام غیرتی شی آخه حرف شامه"
صدای رقیه ست که تو ازدحامه
داره میگه آی زجر بزن از خدامه
بگم از سنان که مغیره مرامه
یزیدی که فکر یه بزم حرامه
سالار زینب من فقط دارم سؤالی
زینب کجا بزم یه عده لااُبالی؟؟!!!
_ای هر چه نامرد و خائن و ساکت!بهراسید!ان شاءالله ظهور نزدیک است!
_مرد احیاگر دین خدا می آید!
_العجل دستان قهر و عقوبت الهی در حق خائنان به دین الهی!
_یا ربّ الزّینب بحقّ الزّینب إشف صدر الزّینب بظهور الحجّه
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را
به روز واقعه یاد آوری کردی
به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکفت
تو با حسین پس از او، برابری کردی
چه زخم ها که نزد خطبه ات به خفاشان
زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی
زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت پیمبری کردی
بدل به آینه شد، خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
_منم زینبی که غریبیتو دیدم
توی نصفِ روز از زمونه بریدم
تو می دونی داداش که من چی کشیدم
چجوری به دور حرم می دویدم
تمام امیدم یهو نااُمید شد
که باد مخالف وزید و شدید شد
تو گرد و غبارا تنت ناپدید شد
موهامو می بینی همونجا سفید شد
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینت نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدام می زدی با دهان شکسته
"زینب برو حرم اینا 'حیا ندارن"
جلو نیا تورو خدا رحمی ندارن
تو و قتلگاهی که دیدم سر آخر
چی اومد سر تو ، تو قلب یه لشکر
تو و شیب تندی که افتادی با سر
تو و تیغ کندی که دیدم رو حنجر
همون روضه ای که گلوتو بریدن
با سَرنیزه هاشون تورو می کِشیدن
من و مادرت رو گمونم ندیدن
که با مرکباشون به روت می دویدن
ای کشته ی مقطع الأعضا حسینم
ای پیکر پاشیده ی صحرا حسینم
چی از تو گذاشتن به جز تکه جامه ت
یه تکه عبا و یه تکه عمامت
همون تکه پیرهن همیشه باهامه
گاهی روی سینم ، گاهی رو چشامه
واسه زخم سینم همین التیامه
اگه سخته واست نمیدم ادامه
تحمل کن اینو که حرفم تمامه
"می خوام غیرتی شی آخه حرف شامه"
صدای رقیه ست که تو ازدحامه
داره میگه آی زجر بزن از خدامه
بگم از سنان که مغیره مرامه
یزیدی که فکر یه بزم حرامه
سالار زینب من فقط دارم سؤالی
زینب کجا بزم یه عده لااُبالی؟؟!!!
_ای هر چه نامرد و خائن و ساکت!بهراسید!ان شاءالله ظهور نزدیک است!
_مرد احیاگر دین خدا می آید!
_العجل دستان قهر و عقوبت الهی در حق خائنان به دین الهی!
_یا ربّ الزّینب بحقّ الزّینب إشف صدر الزّینب بظهور الحجّه
۳.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.