عاشقانه های شبنم
هر چه گفتی به دل و دیده اطاعت کردم
کی ز تو پیش دل خویش شکایت کردم؟
سخن از روی غضب گفتی و من خندیدم
با گل خنده به تو عرض ارادت کردم
تو همان دل خوشی روز و شب من هستی
به همین دلخوشیِ ساده قناعت کردم
حرف تو از سر تلخی ست، ولی باکی نیست
به همین نیش پر از زهر تو عادت کردم
به تو ای دوست من از عشق و وفا دل بستم
هر چه گفتی به رضای تو اجابت کردم
کی ز تو پیش دل خویش شکایت کردم؟
سخن از روی غضب گفتی و من خندیدم
با گل خنده به تو عرض ارادت کردم
تو همان دل خوشی روز و شب من هستی
به همین دلخوشیِ ساده قناعت کردم
حرف تو از سر تلخی ست، ولی باکی نیست
به همین نیش پر از زهر تو عادت کردم
به تو ای دوست من از عشق و وفا دل بستم
هر چه گفتی به رضای تو اجابت کردم
۶.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۲