«خسته ام از بند و زندانی که نامش زندگیست»
«خسته ام از بند و زندانی که نامش زندگیست»
کاش در انظارِ مردم، درد را می شد گریست
سوختیم و ساختیم و زندگی با ما نساخت
من نمیدانم خدایا، پس خوشی ها سهمِ کیست؟
کاش در انظارِ مردم، درد را می شد گریست
سوختیم و ساختیم و زندگی با ما نساخت
من نمیدانم خدایا، پس خوشی ها سهمِ کیست؟
۸.۷k
۱۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.