عاشقانه
دلم گرفته و قدری فضای حوصله درهم
اتاق ساکت و تیره ، شکایت و گله درهم
نمیشود که بیایی دمی به اوج خیالم
عذاب دوری راه و خیال و فاصله درهم
چه بیقرار دویدم ، چه انتظار کشیدم
که کورسویی چشم و به پاست آبله درهم
بببین به باغ دل من خزان و زردی جان در
- فراق مرغ هزار و نبود چلچله درهم
بگو به یوسف جانم که چاه جای بدی نیست
که دست جمع حسود و رییس قافله درهم
به زخم کاری عشقت نمیشود که به پا شد
سپاه چشم و لبانت ، خروش و هلهله درهم
تو رفته ای که نیایی و مانده ام که بمیرم
چقدر سود و زیان شد در این معامله درهم
نشسته ام به تماشای مات آینه با خود
امید و یاس درونم میان غائله درهم
اتاق ساکت و تیره ، شکایت و گله درهم
نمیشود که بیایی دمی به اوج خیالم
عذاب دوری راه و خیال و فاصله درهم
چه بیقرار دویدم ، چه انتظار کشیدم
که کورسویی چشم و به پاست آبله درهم
بببین به باغ دل من خزان و زردی جان در
- فراق مرغ هزار و نبود چلچله درهم
بگو به یوسف جانم که چاه جای بدی نیست
که دست جمع حسود و رییس قافله درهم
به زخم کاری عشقت نمیشود که به پا شد
سپاه چشم و لبانت ، خروش و هلهله درهم
تو رفته ای که نیایی و مانده ام که بمیرم
چقدر سود و زیان شد در این معامله درهم
نشسته ام به تماشای مات آینه با خود
امید و یاس درونم میان غائله درهم
۷.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲