عاشقانه
باران ڪه مے بارد جدایے درد دارد
دل ڪندن از یک آشنایے درد دارد
هے شعر تر در خاطرم مے آید اما
آواز هم بے همنوایے درد دارد
وقتے به زندان ڪسے خو ڪرده باشی
بال و پرت، روز رهایے درد دارد
دیگر نمے فهمے ڪجایے یا چه هستی
آشفتگے ، سر به هوایے درد دارد
تقصیر باران نیست این دیوانگے ها
تنها شدن در هر هوایے درد دارد
باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند مے دانم جدایے درد دارد.
دل ڪندن از یک آشنایے درد دارد
هے شعر تر در خاطرم مے آید اما
آواز هم بے همنوایے درد دارد
وقتے به زندان ڪسے خو ڪرده باشی
بال و پرت، روز رهایے درد دارد
دیگر نمے فهمے ڪجایے یا چه هستی
آشفتگے ، سر به هوایے درد دارد
تقصیر باران نیست این دیوانگے ها
تنها شدن در هر هوایے درد دارد
باید گذشتن را بیاموزم دوباره
هرچند مے دانم جدایے درد دارد.
۱۶.۶k
۱۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.