عاشقانه های شبنم
هر روز در میان غزل ها به دست خود
از سرد آفریدن دلها دلم گرفت
ای زندگی بایست، که خُرد و شکسته ام
از رسم ناشنیدن دلها دلم گرفت
از رسم این زمانه و از دستِ روزگار
از زیر و رو کشیدن دلها دلم گرفت
ای زندگی بایست،، وَ من را پیاده کن
از زیر و رو کشیدن دلهای چندرنگ
از زیر و رو کشیدن دنیا دلم گرفت
از سرد آفریدن دلها دلم گرفت
ای زندگی بایست، که خُرد و شکسته ام
از رسم ناشنیدن دلها دلم گرفت
از رسم این زمانه و از دستِ روزگار
از زیر و رو کشیدن دلها دلم گرفت
ای زندگی بایست،، وَ من را پیاده کن
از زیر و رو کشیدن دلهای چندرنگ
از زیر و رو کشیدن دنیا دلم گرفت
۱۳.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۳