انگشتام که لای ورق های
انگشتام که لای ورق های
دیوان حافظ می رود
دست ودلم می لرزد...!
امابه خواجه می سپارم
امیدراازدلم نگیرد..
دیوان حافظ می رود
دست ودلم می لرزد...!
امابه خواجه می سپارم
امیدراازدلم نگیرد..
۱.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.