دلم می خواست
دلم میخواست
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
دلم میخواست بین خندهها و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه...
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
دلم میخواست بین خندهها و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه...
۱.۶k
۲۹ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.