من از معاشقه تنها نگاه را بلدم
من از معاشقه تنها نگاه را بلدم
چرا دروغ؟! که خوب این گناه را بلدم!
زمانِ بچه پلنگی خیال میکردم
که در شبانه ی یک برکه ماه را بلدم
جواب از دهنم جز نفس نخواهی دید
که از تعلّم آیینه آه را بلدم!
اگر که بخت خوشم سوزنی ست در دستت
به جان دوست که انبار کاه را بلدم!
نشان گرفتم و گفتی که راهتان این است
غرض قدم زدنی بود، راه را بلدم
چرا دروغ؟! که خوب این گناه را بلدم!
زمانِ بچه پلنگی خیال میکردم
که در شبانه ی یک برکه ماه را بلدم
جواب از دهنم جز نفس نخواهی دید
که از تعلّم آیینه آه را بلدم!
اگر که بخت خوشم سوزنی ست در دستت
به جان دوست که انبار کاه را بلدم!
نشان گرفتم و گفتی که راهتان این است
غرض قدم زدنی بود، راه را بلدم
۹۵۴
۰۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.