*راز دل*
*راز دل*
کیهان:
- چطور بهش حق میدی
ماه وش : اون از بچگی تو رو می شناخت دوست داشت دوسال نامزاد بودین مثله زن شوهر ها دیگه
- خوب
ماه وش : چطور انتظار داری فراموشت کنه
- چطور تونست با یکی دیگه بخوابه
ماه وش : خوب اشتباه کرده همه اشتباه می کنن
- خوب میگیم یه بار دوبار سه بار نه اینکه معشوقه ای پنهانی پسر عموم باشه .می دونی گاهی وقت ها بهش فکر می کنم که اگه تو نمیومدی تو زندگیم می خواستم همینجوری ادامه بدم مثله احمق ها من گاهی وقت می دیدم فانی بهم نزدیکه کیارش می زاشت می رفت فکر می کردم خجالت می کشه چقدر به فانی می گفتم رفتارت زشته بعد فهمیدم آقا حسودیش می شد فانی به من نزدیکه
- بنظر من همه ای مسیبت های زندگیت کار کیارش نه فانی
- تو منو دوست داری ؟
متعجب نگام کرد وگفت : بیشتر از خودم
- می تونی عاشق پویا بشی یا مثلا شوهر دوستت
ماه وش اخم کرد وگفت : خوب نه وقتی تو رو دوست دارم وعشقمی چرا باید به کسی علاقه پیدا کنم اونم کسی که انقدر بهم نزدیکه
- همین دیگه خوشگلم فانی با خواسته ای خودش رفته طرف کیارش .کیارشم که سیرمونی نداشت از وقتی یاد دارم دغدغه زندگیش همین بوده
ماه وش : بی خیال داریم حرف کی رو می زنیم
خندیدم وگفتم : به خودت بگو عزیزم
با صدای در گفتم : بیا تو
مامان بود لبخندی کمرنگ زد وگفت : نمیاین پایین
- نه
مامان خندید وگفت : خیلی خوب میگم سارا براتون یه چیزی بیاره بخورین
- مرسی مامان
مامان لبخند زدورفت ماه وش رو نگاه کردم چقدر با موی فر بامزه شده بود ازش خواسته بودم یه مدت موهاش فر باشه اونم حرف گوش کن
لبخند زد وگفت : چیه شیطون لبخند می زنی خندیدم وبراش بوس فرستادم سری تکون دادوگفت : از دست رفتی
از ته دل می خندیدم با ارزشترین دارایی من بود
سارا برامون تنقلات اورد جلو تلویزیون نشستیم وفیلم می دیدیم ماه وش سرشو گداشته بود رو پاهام وساکت بود بد جور رفته بود تو نخ فیلم برای اینکه سر به سرش بزارم تلویزیون رو خاموش کردم سرشو بلند کرد وگفت: چی شد؟!.
- هیچی یه نگاه هم به من بنداز خندید وبرگشت سرشوتو شکمم قایم کرد
- قربون خندهات
شکمم رو گاز گرفت
- آآآییییییی ماه وش
لبخند زد وخواست فراره کنه یهو جیغ زد وگفت : کیهااان
ترسیدم ونگاش کردم
- چی شده عزیزم
از درد لبشو گزید
- نچ ...چت شد
کیهان:
- چطور بهش حق میدی
ماه وش : اون از بچگی تو رو می شناخت دوست داشت دوسال نامزاد بودین مثله زن شوهر ها دیگه
- خوب
ماه وش : چطور انتظار داری فراموشت کنه
- چطور تونست با یکی دیگه بخوابه
ماه وش : خوب اشتباه کرده همه اشتباه می کنن
- خوب میگیم یه بار دوبار سه بار نه اینکه معشوقه ای پنهانی پسر عموم باشه .می دونی گاهی وقت ها بهش فکر می کنم که اگه تو نمیومدی تو زندگیم می خواستم همینجوری ادامه بدم مثله احمق ها من گاهی وقت می دیدم فانی بهم نزدیکه کیارش می زاشت می رفت فکر می کردم خجالت می کشه چقدر به فانی می گفتم رفتارت زشته بعد فهمیدم آقا حسودیش می شد فانی به من نزدیکه
- بنظر من همه ای مسیبت های زندگیت کار کیارش نه فانی
- تو منو دوست داری ؟
متعجب نگام کرد وگفت : بیشتر از خودم
- می تونی عاشق پویا بشی یا مثلا شوهر دوستت
ماه وش اخم کرد وگفت : خوب نه وقتی تو رو دوست دارم وعشقمی چرا باید به کسی علاقه پیدا کنم اونم کسی که انقدر بهم نزدیکه
- همین دیگه خوشگلم فانی با خواسته ای خودش رفته طرف کیارش .کیارشم که سیرمونی نداشت از وقتی یاد دارم دغدغه زندگیش همین بوده
ماه وش : بی خیال داریم حرف کی رو می زنیم
خندیدم وگفتم : به خودت بگو عزیزم
با صدای در گفتم : بیا تو
مامان بود لبخندی کمرنگ زد وگفت : نمیاین پایین
- نه
مامان خندید وگفت : خیلی خوب میگم سارا براتون یه چیزی بیاره بخورین
- مرسی مامان
مامان لبخند زدورفت ماه وش رو نگاه کردم چقدر با موی فر بامزه شده بود ازش خواسته بودم یه مدت موهاش فر باشه اونم حرف گوش کن
لبخند زد وگفت : چیه شیطون لبخند می زنی خندیدم وبراش بوس فرستادم سری تکون دادوگفت : از دست رفتی
از ته دل می خندیدم با ارزشترین دارایی من بود
سارا برامون تنقلات اورد جلو تلویزیون نشستیم وفیلم می دیدیم ماه وش سرشو گداشته بود رو پاهام وساکت بود بد جور رفته بود تو نخ فیلم برای اینکه سر به سرش بزارم تلویزیون رو خاموش کردم سرشو بلند کرد وگفت: چی شد؟!.
- هیچی یه نگاه هم به من بنداز خندید وبرگشت سرشوتو شکمم قایم کرد
- قربون خندهات
شکمم رو گاز گرفت
- آآآییییییی ماه وش
لبخند زد وخواست فراره کنه یهو جیغ زد وگفت : کیهااان
ترسیدم ونگاش کردم
- چی شده عزیزم
از درد لبشو گزید
- نچ ...چت شد
۹.۹k
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.