هرچه کشیدم از سرِ یک آن نگاه بود
هرچه کشیدم از سرِ یک آن نگاه بود
اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...
زندانیاش شدم به نگاهی و بعد از آن
در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود
تا آمدم به خود، هَمِه ام را رُبود و رفت
آه که بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل
هرچه کشیدم از سرِ یک آن نگاه بود
اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...
زندانیاش شدم به نگاهی و بعد از آن
در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود
تا آمدم به خود، هَمِه ام را رُبود و رفت
آه که بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل
این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل
۱.۲k
۲۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.