گله ای نیست اگر فرصت دیدار نبود
گله ای نیست اگر فرصت دیدار نبود
خبری از تو به جز حسرت بسیار نبود
به سرم بود بگویم غم دیرینه ی خود
چه کنم سینه ی تو محرم اسرار نبود
غم و اندوه در این خانه به پایان نرسید
دل من لایق این خاتمه انگار نبود
گل خشکیده ی امید مرا چشم تو چید
لب خندان تو درمان من اینبار نبود
به هوای تو اگر بغض شکستم شب و روز
گله جز نخ به نخ از پاکت سیگار نبود
خبری از تو به جز حسرت بسیار نبود
به سرم بود بگویم غم دیرینه ی خود
چه کنم سینه ی تو محرم اسرار نبود
غم و اندوه در این خانه به پایان نرسید
دل من لایق این خاتمه انگار نبود
گل خشکیده ی امید مرا چشم تو چید
لب خندان تو درمان من اینبار نبود
به هوای تو اگر بغض شکستم شب و روز
گله جز نخ به نخ از پاکت سیگار نبود
۲.۶k
۱۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.