💜 ادامه پارت 177💜 😰 رفتیم توماشین نشستیم برگشت طرفم وگفت
💜 ادامه پارت 177💜 😰 رفتیم توماشین نشستیم برگشت طرفم وگفت : عزیزمن من بهت گفتم اشتباه کردم غلط کردم ...چرا میری به این مردک خودخواه میگی
- اون دکتره محسن ...
دستمو نگاه کردم بدجوری قرمز شده بود گریه ام گرفت چرا محسن اینجوری شده بود
محسن : من حرفامو زدم نیلوفر تصمیمم واقعی فکر نکن همینجوری این حرفو زدم
- من بازیچه نیستم محسن
محسن : نترس بازیچه نمیشی فقط می خوام شاد باشی فقط می خوام وقتی پیش منی اشکت سرازیر نشه یا ازمنی که محرمتم فرار نکنی ...باید بری پیش اونی که بهش تعلق داری
- محسن بی انصاف نباش من الان حال روحی ام خوب نیس من کی تو رو پس زدم اشکمم که فقط تو درآوردی
ساکت شد ومن گریه می کردم برگشت نگام کرد ونفس عمیقی کشید موبایلش زنگ خورد برش داشت وجواب داد
- الو...بله..چشم حتما
گوشی رو پرت کرد جلو داشبورت وسرش رو گذاشت رو فرمون
چیزی نگفتم تا وقتی گفت : مهرداد حالش یکم بده باید برم پیشش می رسونمت خونه اش شب میام
- اون دکتره محسن ...
دستمو نگاه کردم بدجوری قرمز شده بود گریه ام گرفت چرا محسن اینجوری شده بود
محسن : من حرفامو زدم نیلوفر تصمیمم واقعی فکر نکن همینجوری این حرفو زدم
- من بازیچه نیستم محسن
محسن : نترس بازیچه نمیشی فقط می خوام شاد باشی فقط می خوام وقتی پیش منی اشکت سرازیر نشه یا ازمنی که محرمتم فرار نکنی ...باید بری پیش اونی که بهش تعلق داری
- محسن بی انصاف نباش من الان حال روحی ام خوب نیس من کی تو رو پس زدم اشکمم که فقط تو درآوردی
ساکت شد ومن گریه می کردم برگشت نگام کرد ونفس عمیقی کشید موبایلش زنگ خورد برش داشت وجواب داد
- الو...بله..چشم حتما
گوشی رو پرت کرد جلو داشبورت وسرش رو گذاشت رو فرمون
چیزی نگفتم تا وقتی گفت : مهرداد حالش یکم بده باید برم پیشش می رسونمت خونه اش شب میام
۱۸.۰k
۰۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.