گاهی هر چقدر هم که خودت را بزنی به کوچه علی چپ که بی خیال
گاهی هر چقدر هم که خودت را بزنی به کوچه علی چپ که بی خیال خودت و احساست شوی
که بی خیال تمام بودن ها و نبودن ها شوی
که بی خیال هر چه که اسمش را عشق گذاشته اند،شوی بازهم نمیشود.
بازهم یک نفر می آید و برچسب میزند به تمام این بیخیال شدن ها و کوچه علی چپ ها و تو چه دیوانه وار عاشق برچسب زدن آن ادم و چشم هایش میشوی .
دیوانه میشوی و میگذاری دلت را ببرد .
میگذاری عاشقت کند .
بیقرار و بی تابت کند.
اصلا حاشیه چرا ،میگذاری تو را از خود بی خودترت کند و بشوی یک ادم دیگر.
گاهی به همین راحتی میگذاری یک نفر بشود دلیل حال خوب و بد روزگار دل از همه جا بی خبرت.
ادم است دیگر گاهی سخت دل به رویای یک نفر میدهد و رویایش را به او گره میزند.
گاهی همین ادم سخت محتاج بودن یک نفر می شود.
محتاج محبت کردن هایش ...آغوشش...عاشقانه هایش...بوسه هایش...
محتاج پا به پای دیوانگی های تو ،دیوانگی کردن هایش...
و این اعتراف بماند پای این صفحه از دفتری که برای توست :
بین خودمان دوتایی بماند ،من همان ادمم که شرح حالش را خواندی...
که بی خیال تمام بودن ها و نبودن ها شوی
که بی خیال هر چه که اسمش را عشق گذاشته اند،شوی بازهم نمیشود.
بازهم یک نفر می آید و برچسب میزند به تمام این بیخیال شدن ها و کوچه علی چپ ها و تو چه دیوانه وار عاشق برچسب زدن آن ادم و چشم هایش میشوی .
دیوانه میشوی و میگذاری دلت را ببرد .
میگذاری عاشقت کند .
بیقرار و بی تابت کند.
اصلا حاشیه چرا ،میگذاری تو را از خود بی خودترت کند و بشوی یک ادم دیگر.
گاهی به همین راحتی میگذاری یک نفر بشود دلیل حال خوب و بد روزگار دل از همه جا بی خبرت.
ادم است دیگر گاهی سخت دل به رویای یک نفر میدهد و رویایش را به او گره میزند.
گاهی همین ادم سخت محتاج بودن یک نفر می شود.
محتاج محبت کردن هایش ...آغوشش...عاشقانه هایش...بوسه هایش...
محتاج پا به پای دیوانگی های تو ،دیوانگی کردن هایش...
و این اعتراف بماند پای این صفحه از دفتری که برای توست :
بین خودمان دوتایی بماند ،من همان ادمم که شرح حالش را خواندی...
۹.۴k
۱۲ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.