فیک( من♡تو) پارت ۲۹
فیک( من♡تو) پارت ۲۹
ا.ت ویو
ک..............منشی رئیس اومد منو جونگکوک و اتاق رئیس خاست....بقیه اعضا رفتن اتاق تمرین...و منو جونگکوک رفتيم اتاق رئیس .....
منشی بعد از اینکه اجازه ورود خاست........واسمون درو باز کرد.......منو جونگکوک رفتيم تو.......و منشی بعد از تعظیم از اتاق بیرون شد.......
ی تعظیم کوتاهی کردیم.......ک رئیس بلند شدو سمتمون اومد....
تبلت ک دستش بود و جلومون گرفت....هردوتا مون نگا کردیم.....عکس های دیروز بود.....زمانیکه از کمپانی بیرون میشدیم......و جونگکوک دستمو گرفته بود.......
رئیس: خب کی میخاد واسم بگه اینجا چیخبره.....
جونگکوک: خب رئیس.....
ا.ت: معذرت میخوام....همش تقصیری منه.........چون جمعیت زیاد بود ترسیدم و از دستی جونگکوک گرفتم.......
جونگکوک به شونم زد ک منظورش این بود چرا اینکارو کردم............با دستم بهش گفتم ساکت باشه......
رئیس: جمعیت زیاد بود ترسیدی.....
ا.ت: بلی رئیس...بهتون قول میدم دیگه تکرار نمیشه......
رئیس: توی برگه ی ک قوانین توش نوشته بود......گفته شده بود ک حق قرار گذاشتن ندارین و اینکه نباید جلو خبرنگارا جلب توجه کنین.....
سرمو پایین گرفتم و گفتم...
ا.ت: بلی رئیس....دیگه تکرار نمیشه.........
رئیس: امیدوارم.....خب میتونین برین......
ا.ت: چشم....
دوباره تعظیم کردیم و اتاق رئیس بیرون اومدیم.....
ک ............
خماری 😄😂🤣
خودمم نمیدونم چرا این پارت ها خماری داره...
اشتباه املایی بود معذرت 🤍❤
ا.ت ویو
ک..............منشی رئیس اومد منو جونگکوک و اتاق رئیس خاست....بقیه اعضا رفتن اتاق تمرین...و منو جونگکوک رفتيم اتاق رئیس .....
منشی بعد از اینکه اجازه ورود خاست........واسمون درو باز کرد.......منو جونگکوک رفتيم تو.......و منشی بعد از تعظیم از اتاق بیرون شد.......
ی تعظیم کوتاهی کردیم.......ک رئیس بلند شدو سمتمون اومد....
تبلت ک دستش بود و جلومون گرفت....هردوتا مون نگا کردیم.....عکس های دیروز بود.....زمانیکه از کمپانی بیرون میشدیم......و جونگکوک دستمو گرفته بود.......
رئیس: خب کی میخاد واسم بگه اینجا چیخبره.....
جونگکوک: خب رئیس.....
ا.ت: معذرت میخوام....همش تقصیری منه.........چون جمعیت زیاد بود ترسیدم و از دستی جونگکوک گرفتم.......
جونگکوک به شونم زد ک منظورش این بود چرا اینکارو کردم............با دستم بهش گفتم ساکت باشه......
رئیس: جمعیت زیاد بود ترسیدی.....
ا.ت: بلی رئیس...بهتون قول میدم دیگه تکرار نمیشه......
رئیس: توی برگه ی ک قوانین توش نوشته بود......گفته شده بود ک حق قرار گذاشتن ندارین و اینکه نباید جلو خبرنگارا جلب توجه کنین.....
سرمو پایین گرفتم و گفتم...
ا.ت: بلی رئیس....دیگه تکرار نمیشه.........
رئیس: امیدوارم.....خب میتونین برین......
ا.ت: چشم....
دوباره تعظیم کردیم و اتاق رئیس بیرون اومدیم.....
ک ............
خماری 😄😂🤣
خودمم نمیدونم چرا این پارت ها خماری داره...
اشتباه املایی بود معذرت 🤍❤
۹.۲k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲