معجزه ی عشق پارت ۱۴
تهیونگ:
دستم درد میکرد خیلی عمیق بریده بود
داشتن مارو میبردن سمت یه اتاق و پرتمون کردن
بدون اینکه سرمو بلند کنم نشستم ولی با صدای شوگا سرمو بلند کردم
شوگا:بچه ها............
برگشتیم و به سمت راست نگاه کردیم......استخر خالی بود
جیمین:ی...یعنی چی........
جی هوپ:نگو که.....
شوگا:عوضی ها گولمون زدن
با عصبانیت رفتم سمت چانگ
تهیونگ:هی عوضی جونگکوک و جیسو کجاااان؟
چانگ:دست به من نزن کثافت(کثافت خودتی روانی به.....)
با هلی داد پرت شدم زمین و دستم بدتر درد کرد
جی هوپ:عوضی چرا هلش میدی
شوگا اومد سمتم
شوگا:خوبی؟
تهیونگ:ایی اره درد میکنه
***&&***
جیسو:
داشتیم به صحنه ی رو به رو نگاه میکردیم
هرچقدر داد میزدیم نمیشنیدن اتاق رو یه جور طراحی کرده بودن که ما میتونستیم اونا رو ببینیم ولی اونا مارو نمیدیدن....(گرفتید چجوری؟)
بادیگارد:حفه شید دیگه سرم رف
جونگکوک:جیمیییییین
با مشتی که به صورت جونگکوک زدن خفه خون گرفتم
جیسو:خ...خوبی جی کی؟
جی کی:روانی .....اه اره خوبم
از بینی جی کی خون میومد
تهیونگ رو هل دادن.....وقتی جونگکوگ دید بیشتر عصبی شد رگ های گردنش بیرون زده بود
جیمین رفت نزدیک چانگ
جیمین:چی از جون میخوای عوضی؟
چانگ:هه.......گفتم که......میفهمید
چانگ برگشت سمت بادیگاردش علامت دادن
بعد بادیگارد اومد سمت اتاق ما و اول منو بردن بیرون
**&&&*
جیمین:
با دیدن جیسو که بیرون اوردنش میخواستم برم طرفش
جیمین:جیسو.....
ولی جلومو گرفتن
جیمین:ولم کن عوضی
داشتم تقلا میکردم که برم سمت جیسو ولی بادیگارد میخواست با چاقو بهم حمله کنه که بچه ها منو کشیدن عقب تا نزنه
جیسو:داداش
جیمین:جونم خوبی؟جونگکوک کجاست
بهدش با دیدن جونگکوک که اوردنش بیرون تعجب کردم....بینیش خونی بود
جی هوپ:چیکارش کردید عوضیا
شوگا:اشغال های پست
تهیونگ:به حسابتون میرسم
با این حرف تهیوتگ چانگ یه قهقه ایی زد
چانگ:خب بهتره دیگه کم کم با واقعیت رو به رو بشید
درسته چانگ به مرد جوون بود ولی پست فطرت بود
**&&&*
تهیونگ:
نمیدونم چرا تین چانگ عوضی با نفرت خاصی به من نگاه میکرد
ادامه در پارت بعدی
(قراره پشماتون بریزه)
دستم درد میکرد خیلی عمیق بریده بود
داشتن مارو میبردن سمت یه اتاق و پرتمون کردن
بدون اینکه سرمو بلند کنم نشستم ولی با صدای شوگا سرمو بلند کردم
شوگا:بچه ها............
برگشتیم و به سمت راست نگاه کردیم......استخر خالی بود
جیمین:ی...یعنی چی........
جی هوپ:نگو که.....
شوگا:عوضی ها گولمون زدن
با عصبانیت رفتم سمت چانگ
تهیونگ:هی عوضی جونگکوک و جیسو کجاااان؟
چانگ:دست به من نزن کثافت(کثافت خودتی روانی به.....)
با هلی داد پرت شدم زمین و دستم بدتر درد کرد
جی هوپ:عوضی چرا هلش میدی
شوگا اومد سمتم
شوگا:خوبی؟
تهیونگ:ایی اره درد میکنه
***&&***
جیسو:
داشتیم به صحنه ی رو به رو نگاه میکردیم
هرچقدر داد میزدیم نمیشنیدن اتاق رو یه جور طراحی کرده بودن که ما میتونستیم اونا رو ببینیم ولی اونا مارو نمیدیدن....(گرفتید چجوری؟)
بادیگارد:حفه شید دیگه سرم رف
جونگکوک:جیمیییییین
با مشتی که به صورت جونگکوک زدن خفه خون گرفتم
جیسو:خ...خوبی جی کی؟
جی کی:روانی .....اه اره خوبم
از بینی جی کی خون میومد
تهیونگ رو هل دادن.....وقتی جونگکوگ دید بیشتر عصبی شد رگ های گردنش بیرون زده بود
جیمین رفت نزدیک چانگ
جیمین:چی از جون میخوای عوضی؟
چانگ:هه.......گفتم که......میفهمید
چانگ برگشت سمت بادیگاردش علامت دادن
بعد بادیگارد اومد سمت اتاق ما و اول منو بردن بیرون
**&&&*
جیمین:
با دیدن جیسو که بیرون اوردنش میخواستم برم طرفش
جیمین:جیسو.....
ولی جلومو گرفتن
جیمین:ولم کن عوضی
داشتم تقلا میکردم که برم سمت جیسو ولی بادیگارد میخواست با چاقو بهم حمله کنه که بچه ها منو کشیدن عقب تا نزنه
جیسو:داداش
جیمین:جونم خوبی؟جونگکوک کجاست
بهدش با دیدن جونگکوک که اوردنش بیرون تعجب کردم....بینیش خونی بود
جی هوپ:چیکارش کردید عوضیا
شوگا:اشغال های پست
تهیونگ:به حسابتون میرسم
با این حرف تهیوتگ چانگ یه قهقه ایی زد
چانگ:خب بهتره دیگه کم کم با واقعیت رو به رو بشید
درسته چانگ به مرد جوون بود ولی پست فطرت بود
**&&&*
تهیونگ:
نمیدونم چرا تین چانگ عوضی با نفرت خاصی به من نگاه میکرد
ادامه در پارت بعدی
(قراره پشماتون بریزه)
۴.۰k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.