سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی با جونگ کوک راب.طه داریم و هیچکس از این موضوع خبر نداره .
شب سالگرد ما با هم ک.ی.س میریم و به طور رسمی رابطهمونو اعلام میکنیم، داخل لایو.
و اعضا و آرمیا شوکه شدن. واکنششون چیه
«میگم سالگرد چیه؟؟»
نامجون: شما دوتا که کلا با هم دعوا داشتین الان با هم توی راب.طه این؟؟ خدا به خیر کنه
کمپانی پارمون نکنه صلوات
جین:خب مبارک باشه ولی کارتون زشته باید به من که هیونگتونم میگفتید
دیگه براتون غذا نمی پزنم لیاقت ندارید
یونگی: کمپانی به خاطر کارتون بیچارتون میکنه «ک.ی.س منظورشه» بچه ها توی خونه شما ها یاد نگیرید اینا بی تر ادب ان
جیهوپ: چی بگم والا به پای هم پیر بشید
ایشالا که دعوا هاتون ادامه دار نشه
کمپانی هم باید راضی کنیم
جیمین: چند وقته ؟؟
ا.ت: ۱سال
جیمین: عجبببب ، خب به سلامتی
جیمین: فقط طرز کارتونو به منم یاد بدید من توی مخفی کردن خوب نیستم نیاز دارم
همیشه ابن دوست پسرت خوراکی های منو پیدا میکنه کِش میره
تهیونگ: داداش چه طوری مخشو زدی؟؟ به منم یاد بده نیاز دارم
نامجون: برای چی نیاز داری اون وقت؟؟
تهیونگ: خب میخوام بلد باشم دیگه بلاخره که نیاز میشه منم زن میخوام
جونگکوک: ممنون بابت تبریک هاتون
راه کار هام هم بهت میگم تهیونگ
جیمین جان خوب میکنم گفتم بدونی
آرمی: هورااااااا زود تر بچه دار بشید ما میخوایم بچه هاتونو ببینیم
جونگکوک: فکر کنم خیلی منتظر موندین تا اینو بگید نه؟؟
آرمی: آرهههههه
«احساس میکنم بد شده»
«درخواستی»
وقتی با جونگ کوک راب.طه داریم و هیچکس از این موضوع خبر نداره .
شب سالگرد ما با هم ک.ی.س میریم و به طور رسمی رابطهمونو اعلام میکنیم، داخل لایو.
و اعضا و آرمیا شوکه شدن. واکنششون چیه
«میگم سالگرد چیه؟؟»
نامجون: شما دوتا که کلا با هم دعوا داشتین الان با هم توی راب.طه این؟؟ خدا به خیر کنه
کمپانی پارمون نکنه صلوات
جین:خب مبارک باشه ولی کارتون زشته باید به من که هیونگتونم میگفتید
دیگه براتون غذا نمی پزنم لیاقت ندارید
یونگی: کمپانی به خاطر کارتون بیچارتون میکنه «ک.ی.س منظورشه» بچه ها توی خونه شما ها یاد نگیرید اینا بی تر ادب ان
جیهوپ: چی بگم والا به پای هم پیر بشید
ایشالا که دعوا هاتون ادامه دار نشه
کمپانی هم باید راضی کنیم
جیمین: چند وقته ؟؟
ا.ت: ۱سال
جیمین: عجبببب ، خب به سلامتی
جیمین: فقط طرز کارتونو به منم یاد بدید من توی مخفی کردن خوب نیستم نیاز دارم
همیشه ابن دوست پسرت خوراکی های منو پیدا میکنه کِش میره
تهیونگ: داداش چه طوری مخشو زدی؟؟ به منم یاد بده نیاز دارم
نامجون: برای چی نیاز داری اون وقت؟؟
تهیونگ: خب میخوام بلد باشم دیگه بلاخره که نیاز میشه منم زن میخوام
جونگکوک: ممنون بابت تبریک هاتون
راه کار هام هم بهت میگم تهیونگ
جیمین جان خوب میکنم گفتم بدونی
آرمی: هورااااااا زود تر بچه دار بشید ما میخوایم بچه هاتونو ببینیم
جونگکوک: فکر کنم خیلی منتظر موندین تا اینو بگید نه؟؟
آرمی: آرهههههه
«احساس میکنم بد شده»
۱۶.۰k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.