چندپارتی جین
وقتی استاد دانشگاهت اکس قبلیت بود
p1
ا.ت ویو
هوفف مثل همیشه باید برم دانشگاه اما این بار گفتن که استادمون عوض شد و فامیلش برام خیلی آشنا بود امیدوارم اونی که فکر میکنم نباشه
آروم در کلاسو باز کردم بدون نگاه کردن به استاد سرمو انداختم پایین اما با صدای جذاب و عطر آشناش سرم رو بالا آوردم
جین: دیر کردید خانم کیم
ا.ت: ببخشید اما من پارک هستم
جین: اما توی لیست فامیل شما کیم نوشته شده بود
ات: اشتباه شده من ا.ت پارک هستم
جین: از آشنایی باهاتون خوشبختم بشینید سر جاتون ولی بدونید که یک نمره حسابی پیش من دارید (چشمک)
رو به همه چشم قره رفتم و رفتم سرجام نشستم...نفهمیدم اصلا چی داره درس میده همش فکر پیش سه سال قبل بود
فلش بک↷
وقتی که من یه بچه راهنمایی بودم و جین سال اول دانشگاهش بود یادمه همون بار اون تونست جای خوبی قبول شه و گفت که بعد از مدتی کاری پیدا میکنه که باهم ازدواج کنیم...منم با اینکار موافق بودم اما بخاطر اینکه پدر و مادر نداشتم عموم از من نگه داری میکرد و میخواست که با پسرش ازدواج کنم...میدونستم که بخاطر ارث و میراثه و کاری ازم برنمیامد و عموم میدونست که نمیخوام اینکار رو بکنم منو وادار کرد که با پسرعموی ژست های عاشقانه بگیریم و نقش بازی کنیم...یه روز که خونه جین بودم یه بیته امد که توش همه اون عکسا بودن و جین با دیدن اونا فوران کرد اینقدر قرمز شده بود که فهمیدم دیگه کاراش عقلانی نیست
جین: ا.ت اینا چین تو چرا تو این عکسایی چرا پشت این نوشته عکس قبل از ازدواج مگه کیییی قراره باهات ازدواج کنه
ا.ت: ب...بزار توضیح بدم...اینجوری نیست که بخوا...
جین: هی دختر پاک دیگه میخوای چیو توضیح بدی ها؟نشستی رو پاش سرش تو گردنته
من میرم ا.ت ولی بدون که بد اشتباهی کردی تو بهم گفتی تا قبل از ازدواج بهم دست نزن و من به احترامت کاری نکردم ....نمیدونستم تو هم میخوای به احترامم اینکار کنی...
جین رفت و ا.ت بعد از چک و چونه و پرسش از دوستای جین فهمید که رفته فرانسه
حالا بعد از این همه مدت عشقش شده بود استاد دانشگاهش
جین:خانم پارک حواست به منه
×نه اقا این یکم چت هستش
ا.ت:متاسفم اقا تو فکر بودم
جین:بگین ماهم بدونیم
ا.ت ویو
خیلی دلم میخواس بگم به تو چه یا بگم دوست پسرم بهم پیشنهاد داده ...واسه همین از عمد گفتم
ا.ت: تو فکر اینم که تاریخ ازدواجم چندم باشه
جین: چیییی؟میخوای ازدواج کنی سعی در کنترل صدا
همه: اووو استاد خوشتون امده از خانم پارک
جین: نه آخه یکم براشون زوده ازدواج
×اقا شما زن دارید
جین: دارم اما چیکار کنم اینقدر ناز داره که نمیدونم باید باهاش چیکار کنم من
ا.ت: ببخشید میشه درس رو ادامه بدید؟
جین: اوکی
جین چند دقیقه همینجوری پشت هم نکته میگفت که منم نت برمیداشتم که زنگ خورد
ا.ت: آخ دستممم
p1
ا.ت ویو
هوفف مثل همیشه باید برم دانشگاه اما این بار گفتن که استادمون عوض شد و فامیلش برام خیلی آشنا بود امیدوارم اونی که فکر میکنم نباشه
آروم در کلاسو باز کردم بدون نگاه کردن به استاد سرمو انداختم پایین اما با صدای جذاب و عطر آشناش سرم رو بالا آوردم
جین: دیر کردید خانم کیم
ا.ت: ببخشید اما من پارک هستم
جین: اما توی لیست فامیل شما کیم نوشته شده بود
ات: اشتباه شده من ا.ت پارک هستم
جین: از آشنایی باهاتون خوشبختم بشینید سر جاتون ولی بدونید که یک نمره حسابی پیش من دارید (چشمک)
رو به همه چشم قره رفتم و رفتم سرجام نشستم...نفهمیدم اصلا چی داره درس میده همش فکر پیش سه سال قبل بود
فلش بک↷
وقتی که من یه بچه راهنمایی بودم و جین سال اول دانشگاهش بود یادمه همون بار اون تونست جای خوبی قبول شه و گفت که بعد از مدتی کاری پیدا میکنه که باهم ازدواج کنیم...منم با اینکار موافق بودم اما بخاطر اینکه پدر و مادر نداشتم عموم از من نگه داری میکرد و میخواست که با پسرش ازدواج کنم...میدونستم که بخاطر ارث و میراثه و کاری ازم برنمیامد و عموم میدونست که نمیخوام اینکار رو بکنم منو وادار کرد که با پسرعموی ژست های عاشقانه بگیریم و نقش بازی کنیم...یه روز که خونه جین بودم یه بیته امد که توش همه اون عکسا بودن و جین با دیدن اونا فوران کرد اینقدر قرمز شده بود که فهمیدم دیگه کاراش عقلانی نیست
جین: ا.ت اینا چین تو چرا تو این عکسایی چرا پشت این نوشته عکس قبل از ازدواج مگه کیییی قراره باهات ازدواج کنه
ا.ت: ب...بزار توضیح بدم...اینجوری نیست که بخوا...
جین: هی دختر پاک دیگه میخوای چیو توضیح بدی ها؟نشستی رو پاش سرش تو گردنته
من میرم ا.ت ولی بدون که بد اشتباهی کردی تو بهم گفتی تا قبل از ازدواج بهم دست نزن و من به احترامت کاری نکردم ....نمیدونستم تو هم میخوای به احترامم اینکار کنی...
جین رفت و ا.ت بعد از چک و چونه و پرسش از دوستای جین فهمید که رفته فرانسه
حالا بعد از این همه مدت عشقش شده بود استاد دانشگاهش
جین:خانم پارک حواست به منه
×نه اقا این یکم چت هستش
ا.ت:متاسفم اقا تو فکر بودم
جین:بگین ماهم بدونیم
ا.ت ویو
خیلی دلم میخواس بگم به تو چه یا بگم دوست پسرم بهم پیشنهاد داده ...واسه همین از عمد گفتم
ا.ت: تو فکر اینم که تاریخ ازدواجم چندم باشه
جین: چیییی؟میخوای ازدواج کنی سعی در کنترل صدا
همه: اووو استاد خوشتون امده از خانم پارک
جین: نه آخه یکم براشون زوده ازدواج
×اقا شما زن دارید
جین: دارم اما چیکار کنم اینقدر ناز داره که نمیدونم باید باهاش چیکار کنم من
ا.ت: ببخشید میشه درس رو ادامه بدید؟
جین: اوکی
جین چند دقیقه همینجوری پشت هم نکته میگفت که منم نت برمیداشتم که زنگ خورد
ا.ت: آخ دستممم
۱۰.۰k
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.