فیک ومپایر جونگکوک ..
𝗡𝗮𝗺𝗲: #𝘝𝘢𝘮𝘱𝘪𝘳𝘦♥️🩸
#𝗣𝗮𝗿𝘁_𝟭𝟮𝟴
باید سعی میکرد تا شعله های خ،،شمی که تو وجودش
زبانه میک،شید رو مهار کنه ..
اما هر لحظه اون شعله ها تبدیل به آ،تش جه،،نمی میشدن
که تنها قل،ب اون می سو،خت ..
نگاه برز،،خی به سوبین اند،اخت ..
کاش میتونست قل،،ب اون مرد رو از سی،،،نش در بیاره
و تو مشتش له کنه درست مثل قل،ب خودش که با
نگاه های اون مر،د تیک،،ه میشد !
اما چا،ره ای جز تر،،ک اون مکان نداشت وگرنه چشمش رو
روی همه چی میبست و ر،یسک بزرگی انجا،م میداد
که تهش معلوم نبود به کجا میرسه !
سوبین به چشمای و،،حشی و پر نفر،،تِ جونگکوک خیره
بود و کا،مل میتونست بفهمه که جئون تا چه حد سعی
در کنتر،ل کر،دن خودش داره ..
دو،،ست داشت بیشتر عذ،،ابش بده و ذره ذره شاهد از
بین رفتنش باشه اما هنوز ماجرا ادامه داشت ..
هنوز مونده بود تا ضر،،به اصلی و نهایی رو بز،نه .
هنوز با جئون کا،ر داشت ..
باید انت،،قام پدر ، خواهرش و افرادش رو از جونگکوک میگرفت .
انت،،قام ..!
ز،هری که خودمون میخو،ریم به امید اینکه یه نفر دیگه بم،،یره ؛
دریغ از اینکه اون ح،س باعث نا،،بودی خودمون میشه .
اما وقتی پ،ای کلمه "انت،،قام" و،،سط باشه ، منطق
میتونه مارو ازش منصرف کنه ؟
شاید آره ولی بیشتر اوقات این انت،،قامه گرفتنه که ح،س قدرت
و راحتی رو به ر،گ هامون تزر،،یق میک،نه ..
اما انت،،قام چیزی رو عوض نمیکنه ، فقط درگیری ها رو افزایش میده ..
ح،سی که بین چشمای این دو مر،د منتقل میشه ، انت،،قامه !
اما کدوم حق اینکارو بیشتر دارن ؟
هردو به یک نحوی از هم ضر،،به خور،دن .
جونگکوک با
انت،،قام خودش خواست به جنگ بینشون پایان بده اما
سوبین بیخیالِ انت،،قامی دوباره نشد و این روند ادامه پیدا کرد ..
تا جایی که الان سوبین از همه جهت میخو،اد
جونگکوک رو نا،بود کنه !
شاید اگه این دو توی دوران کودکی خودشون
باقی میموندن ، هنوز هم بهترین رفیق های هم بودن !
رفا،قت بین یک خو،نا،شام و یک گرگینه !
ادامه دارد..
#دنیز
#کپیممنوع!
#فیکشن #ومپایر #رمان #فیک_جونگکوک #فیک_جونگ_کوک #فیک_بی_تی_اس #فیک #جئون_جونگکوک
#𝗣𝗮𝗿𝘁_𝟭𝟮𝟴
باید سعی میکرد تا شعله های خ،،شمی که تو وجودش
زبانه میک،شید رو مهار کنه ..
اما هر لحظه اون شعله ها تبدیل به آ،تش جه،،نمی میشدن
که تنها قل،ب اون می سو،خت ..
نگاه برز،،خی به سوبین اند،اخت ..
کاش میتونست قل،،ب اون مرد رو از سی،،،نش در بیاره
و تو مشتش له کنه درست مثل قل،ب خودش که با
نگاه های اون مر،د تیک،،ه میشد !
اما چا،ره ای جز تر،،ک اون مکان نداشت وگرنه چشمش رو
روی همه چی میبست و ر،یسک بزرگی انجا،م میداد
که تهش معلوم نبود به کجا میرسه !
سوبین به چشمای و،،حشی و پر نفر،،تِ جونگکوک خیره
بود و کا،مل میتونست بفهمه که جئون تا چه حد سعی
در کنتر،ل کر،دن خودش داره ..
دو،،ست داشت بیشتر عذ،،ابش بده و ذره ذره شاهد از
بین رفتنش باشه اما هنوز ماجرا ادامه داشت ..
هنوز مونده بود تا ضر،،به اصلی و نهایی رو بز،نه .
هنوز با جئون کا،ر داشت ..
باید انت،،قام پدر ، خواهرش و افرادش رو از جونگکوک میگرفت .
انت،،قام ..!
ز،هری که خودمون میخو،ریم به امید اینکه یه نفر دیگه بم،،یره ؛
دریغ از اینکه اون ح،س باعث نا،،بودی خودمون میشه .
اما وقتی پ،ای کلمه "انت،،قام" و،،سط باشه ، منطق
میتونه مارو ازش منصرف کنه ؟
شاید آره ولی بیشتر اوقات این انت،،قامه گرفتنه که ح،س قدرت
و راحتی رو به ر،گ هامون تزر،،یق میک،نه ..
اما انت،،قام چیزی رو عوض نمیکنه ، فقط درگیری ها رو افزایش میده ..
ح،سی که بین چشمای این دو مر،د منتقل میشه ، انت،،قامه !
اما کدوم حق اینکارو بیشتر دارن ؟
هردو به یک نحوی از هم ضر،،به خور،دن .
جونگکوک با
انت،،قام خودش خواست به جنگ بینشون پایان بده اما
سوبین بیخیالِ انت،،قامی دوباره نشد و این روند ادامه پیدا کرد ..
تا جایی که الان سوبین از همه جهت میخو،اد
جونگکوک رو نا،بود کنه !
شاید اگه این دو توی دوران کودکی خودشون
باقی میموندن ، هنوز هم بهترین رفیق های هم بودن !
رفا،قت بین یک خو،نا،شام و یک گرگینه !
ادامه دارد..
#دنیز
#کپیممنوع!
#فیکشن #ومپایر #رمان #فیک_جونگکوک #فیک_جونگ_کوک #فیک_بی_تی_اس #فیک #جئون_جونگکوک
۱۱.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.