( آرسام )
تو ماشین بودم و با خیال راحت میروندم
که تلفنم زنگ خورد
اسم لجباز تخس و که دیدم فهمیدم ارام
خندم گرفت و جواب دادم : بله ؟
آرام با بغض وحشتناکی : ار....آرسام تور...توروخدا بیا ای...
با صدای جیغی که شنیدم بلند داد کشیدم
لعنتی
سریع دور زدم و پام محکم گذاشتم رو گاز
فقط باید خودم و میرسوندم
نزدیک بودم
.......رسیدم
بدون اینکه در و قفل کنم با اسلحه سریع رفتم داخل
آرام آرام
یهو نگاهم افتاد به اون عوضی
خودشه
نباید بکشمش
اون یه برگ برنده است
آروم نزدیکش شدم و یهو اسلحه رو کوبوندم تو سرش که بیهوش شد و افتاد
نگاهم به آرام که افتاد قلبم درد گرفت
چم شده بود؟
و وقتی به خودم اومدم دیدم محکم بغلش کردم
گریه نمیکرد
و این نشون میداد تو زندگی خیلی ضربه خورده
باید ببرمش پیش خودم
فردا ماموریت شروع میشه
و این آغاز سرنوشت ماست
که تلفنم زنگ خورد
اسم لجباز تخس و که دیدم فهمیدم ارام
خندم گرفت و جواب دادم : بله ؟
آرام با بغض وحشتناکی : ار....آرسام تور...توروخدا بیا ای...
با صدای جیغی که شنیدم بلند داد کشیدم
لعنتی
سریع دور زدم و پام محکم گذاشتم رو گاز
فقط باید خودم و میرسوندم
نزدیک بودم
.......رسیدم
بدون اینکه در و قفل کنم با اسلحه سریع رفتم داخل
آرام آرام
یهو نگاهم افتاد به اون عوضی
خودشه
نباید بکشمش
اون یه برگ برنده است
آروم نزدیکش شدم و یهو اسلحه رو کوبوندم تو سرش که بیهوش شد و افتاد
نگاهم به آرام که افتاد قلبم درد گرفت
چم شده بود؟
و وقتی به خودم اومدم دیدم محکم بغلش کردم
گریه نمیکرد
و این نشون میداد تو زندگی خیلی ضربه خورده
باید ببرمش پیش خودم
فردا ماموریت شروع میشه
و این آغاز سرنوشت ماست
۱.۱k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.