فیک عمارت گمشده P18
های گایز ببخشید این چند مدت نبودم سرم خیلی شلوغ بده با درسا
خوب بریم ادامه داستان
فیک عمارت گمشده پارت 18
انچه گذشت:
ات:میخواستم بکشمت ولی قاضی اصلی بهم گفت نکشمت تو هنوز با این دنیا کار داری نمیتونم بزارم بمیری منو گذاشت تا ازت محافظت کنم والان هرکاری میخوای بکن ولی من نمیتونم بکشمت چون قول دادم
و من خانوادتو نکشتم ینفر دیگه کشته و به اسم من تموم کرده این ماجرارو
انچه خواهید دید:
جونگ سو:تو دروغ میگی من خودم دیدم مدرکم دارم میخوای نشونت بدم اره بیا اینم مدرک
ات:هه جونگ سو دست بدار تو که ادم عاقل باهوشی هستی واقعا باور کردی من خانوادتو کشتم اگه یکم دقت کنی میبینی که این فتوشاپ یکی دیگه خانوادتو کشته وبعد این کار برنامه ریزی شده بوده و عکس اون شخصی که بوده با عکس من عوض کردن واقعا فکر نمیکردم انقدر احمق باشی که اینطوری داری قضاوت میکنی کوک بیا میخوام یه چیزی بهت بگم جونگ سو همنطور که تو گفتی من میزارم که تو منو بکشی ولی بزار من اخرین حرفمو به دوستام بزنم (تو دلش واقعا فکرکرده من میزارم منو بکشه یه نقشه دارم ولی خداکنه جواب بده باید به بچه هاهم بگم تا خبر داشته باشن تا کاری انجام ندن تا اونو از پا در بیارم)
جونگ سو:هه افرین بالاخره سر عقل اومدی باشه برو ولی زیاد طول ندی که اصلا حوصله ندارم)
کوک:چکار داری ات نکنه میخوای واقعا بزاری بکشتت ما نمیزاریم اون همچین کاری بکنه هیچ وقت
ات:عه کوک این نقشه هست منکه واقعا نمیخوام که منو بکشه به اعضا بگو بیان تا نقشرو بگم بهشون
کوک:اوووو نقشه چه نقشه ای باشه بچه هااااا بیاین ات میخواد باهاتون صحبت کنه
ات:کوکک چرا بلند صدا میکنی الان شک میکنه من بعدا به حسابت میرسم اینم بخاطر اینکه این کارو کردی(ایشالله دستت بشکنه)
کوک:اخخخ اخ ات ات ول کن باشه غلط کردم دیگه تکرار نمیکنم ول کن دیگه اخ دردم گرفت الان گوشتمو میکنی ها ولی کن دیگه جین بدادم برس جیننننن
جین:من دخالتی نمیکنم به من چه چون اگه من دخالت کنم باز دعوامون میشه پس غید منو بزن به یکی دیگه بگو
کوک:جین من بعدا به حسابت میرسم صبر کن ات ول کن دیگه اخخخخ
اتکخوب توام دیگه باشه ول کردم بچه ها بیاین تا بهتون بگم نقشرو
ببینین من بخاطر این اینو گفتم که بخوام اینو از پا در بیارم تا خسته بشه بعد من اونو بیهوش میکنم و شما حافظشو پاک میکنید فقظ تا اونجایی که پدر و مادرش مردن و اصلا خاطریه از من نداشته باشه باشه و اونجایم که اون زنه خانوادشو کشت اونجارم پاک کنید باشه من نمیخوام بکشمش چون قول دادم فقط من کمک میکنم تا اونی که خانوادشو کشته پیدا کنم همین و دیگه تمام میشه این ماجرا فهمیدین یا گیجین
جین:ام چیزه من نفهمیدم یعنی فهمیدم ولی متوجه نمیشم
کوک:ای بابا حالا بیا دوساعت برای این هندسام تعریف کن نمیخواد ات تو برو من براش میگم خوب
نامجون:ات مواظب باش راستی ات افرادشو چکار کنیم
جی هوپ:خوب ما اونارو سرگرم میکنیم وقتی ما دخالت نکنیم اونام دخالت نمیکنن ولی وقتی جونگ سو بهشون دستور داد که حمله کنن ماهم حمله میکنیم
تهیونگ:میگم نظرتون چیه بیهوششون کنیم اینطوری بهتره
جیمین:تهیونگ چی میگی تو اینطوری که جونگ سو شک میکنه میفهمه کار ما بوده که
شوگا:اصلا یه فکر بهتر چطوره با خواب ازشون پذیرایی کنیم ها نظرتون چیه اینطوری جونگ سو شک نمیکنه
ات:اههه ولش کنید نقشه جی هوپو عمل میکنیم وقتی اونا حمله کردن شماهم حمله کنید ولی وقتی حمله نکردن و هیچ کاری نکردم پس شماهم کاری نکنید خوب
کوک:باشه حالا برو فایتینگ
ات:خیلی ممنون کوک و بچه ها شماهم موفق باشین لطفا صدمه نبینید باشه
اعضا:باشه ات
جونگ سو:نمیخوای بیای ات حوصلم سر رفتا
ات:اگه نمیگفتی خودم داشتم میومدم مثل همیشه غر میزنی فقط خوب شروع کنیم
جونگ سوکوای که چه کیفی میده وقتی بکشمت توام جون بدی اینجا زود باش که میخوام از شرت خلاص بشم زود
ات:خواهیم دید که چه کسی برنده این میدان میشه
اول من شروع میکنم ببینم چقدر خوبی میگم با چی شروع کنیم با شمشیر با تفنگ نه نه ولش کن تفنگ خطرناکه چون الان هم به افراد
من میخوره هم به افراد تو یا با دست با کدوم راحتری جونگ سو
جونگ سو:من تفنگو ترجیح میدم خوب کاری نداره که افرد من و افراد تو میرن بیرون یا تو میرن
ات:باشه پس قبوله صبر کن من بگم بهشون اخ چته دستم
جونگ سو:اخ ببخشید به تو خورد میخواستم ببینم کار میکنه این تفنگه یانه خوبی یانه واقعا ببخشید
ات:کاملا واضحه که حالم خوبه یانه احیانن کور که نیستی
اعضا:.........
خوب چطور بود خوشتون اومد ببخشید من میخواستم طولانی بنویسم ولی ویسگون نمیازه گیر میکنه پس امید وارم تا اینجا خوشتون اومده باشه حمایت کنید قشنگای من
خوب بریم ادامه داستان
فیک عمارت گمشده پارت 18
انچه گذشت:
ات:میخواستم بکشمت ولی قاضی اصلی بهم گفت نکشمت تو هنوز با این دنیا کار داری نمیتونم بزارم بمیری منو گذاشت تا ازت محافظت کنم والان هرکاری میخوای بکن ولی من نمیتونم بکشمت چون قول دادم
و من خانوادتو نکشتم ینفر دیگه کشته و به اسم من تموم کرده این ماجرارو
انچه خواهید دید:
جونگ سو:تو دروغ میگی من خودم دیدم مدرکم دارم میخوای نشونت بدم اره بیا اینم مدرک
ات:هه جونگ سو دست بدار تو که ادم عاقل باهوشی هستی واقعا باور کردی من خانوادتو کشتم اگه یکم دقت کنی میبینی که این فتوشاپ یکی دیگه خانوادتو کشته وبعد این کار برنامه ریزی شده بوده و عکس اون شخصی که بوده با عکس من عوض کردن واقعا فکر نمیکردم انقدر احمق باشی که اینطوری داری قضاوت میکنی کوک بیا میخوام یه چیزی بهت بگم جونگ سو همنطور که تو گفتی من میزارم که تو منو بکشی ولی بزار من اخرین حرفمو به دوستام بزنم (تو دلش واقعا فکرکرده من میزارم منو بکشه یه نقشه دارم ولی خداکنه جواب بده باید به بچه هاهم بگم تا خبر داشته باشن تا کاری انجام ندن تا اونو از پا در بیارم)
جونگ سو:هه افرین بالاخره سر عقل اومدی باشه برو ولی زیاد طول ندی که اصلا حوصله ندارم)
کوک:چکار داری ات نکنه میخوای واقعا بزاری بکشتت ما نمیزاریم اون همچین کاری بکنه هیچ وقت
ات:عه کوک این نقشه هست منکه واقعا نمیخوام که منو بکشه به اعضا بگو بیان تا نقشرو بگم بهشون
کوک:اوووو نقشه چه نقشه ای باشه بچه هااااا بیاین ات میخواد باهاتون صحبت کنه
ات:کوکک چرا بلند صدا میکنی الان شک میکنه من بعدا به حسابت میرسم اینم بخاطر اینکه این کارو کردی(ایشالله دستت بشکنه)
کوک:اخخخ اخ ات ات ول کن باشه غلط کردم دیگه تکرار نمیکنم ول کن دیگه اخ دردم گرفت الان گوشتمو میکنی ها ولی کن دیگه جین بدادم برس جیننننن
جین:من دخالتی نمیکنم به من چه چون اگه من دخالت کنم باز دعوامون میشه پس غید منو بزن به یکی دیگه بگو
کوک:جین من بعدا به حسابت میرسم صبر کن ات ول کن دیگه اخخخخ
اتکخوب توام دیگه باشه ول کردم بچه ها بیاین تا بهتون بگم نقشرو
ببینین من بخاطر این اینو گفتم که بخوام اینو از پا در بیارم تا خسته بشه بعد من اونو بیهوش میکنم و شما حافظشو پاک میکنید فقظ تا اونجایی که پدر و مادرش مردن و اصلا خاطریه از من نداشته باشه باشه و اونجایم که اون زنه خانوادشو کشت اونجارم پاک کنید باشه من نمیخوام بکشمش چون قول دادم فقط من کمک میکنم تا اونی که خانوادشو کشته پیدا کنم همین و دیگه تمام میشه این ماجرا فهمیدین یا گیجین
جین:ام چیزه من نفهمیدم یعنی فهمیدم ولی متوجه نمیشم
کوک:ای بابا حالا بیا دوساعت برای این هندسام تعریف کن نمیخواد ات تو برو من براش میگم خوب
نامجون:ات مواظب باش راستی ات افرادشو چکار کنیم
جی هوپ:خوب ما اونارو سرگرم میکنیم وقتی ما دخالت نکنیم اونام دخالت نمیکنن ولی وقتی جونگ سو بهشون دستور داد که حمله کنن ماهم حمله میکنیم
تهیونگ:میگم نظرتون چیه بیهوششون کنیم اینطوری بهتره
جیمین:تهیونگ چی میگی تو اینطوری که جونگ سو شک میکنه میفهمه کار ما بوده که
شوگا:اصلا یه فکر بهتر چطوره با خواب ازشون پذیرایی کنیم ها نظرتون چیه اینطوری جونگ سو شک نمیکنه
ات:اههه ولش کنید نقشه جی هوپو عمل میکنیم وقتی اونا حمله کردن شماهم حمله کنید ولی وقتی حمله نکردن و هیچ کاری نکردم پس شماهم کاری نکنید خوب
کوک:باشه حالا برو فایتینگ
ات:خیلی ممنون کوک و بچه ها شماهم موفق باشین لطفا صدمه نبینید باشه
اعضا:باشه ات
جونگ سو:نمیخوای بیای ات حوصلم سر رفتا
ات:اگه نمیگفتی خودم داشتم میومدم مثل همیشه غر میزنی فقط خوب شروع کنیم
جونگ سوکوای که چه کیفی میده وقتی بکشمت توام جون بدی اینجا زود باش که میخوام از شرت خلاص بشم زود
ات:خواهیم دید که چه کسی برنده این میدان میشه
اول من شروع میکنم ببینم چقدر خوبی میگم با چی شروع کنیم با شمشیر با تفنگ نه نه ولش کن تفنگ خطرناکه چون الان هم به افراد
من میخوره هم به افراد تو یا با دست با کدوم راحتری جونگ سو
جونگ سو:من تفنگو ترجیح میدم خوب کاری نداره که افرد من و افراد تو میرن بیرون یا تو میرن
ات:باشه پس قبوله صبر کن من بگم بهشون اخ چته دستم
جونگ سو:اخ ببخشید به تو خورد میخواستم ببینم کار میکنه این تفنگه یانه خوبی یانه واقعا ببخشید
ات:کاملا واضحه که حالم خوبه یانه احیانن کور که نیستی
اعضا:.........
خوب چطور بود خوشتون اومد ببخشید من میخواستم طولانی بنویسم ولی ویسگون نمیازه گیر میکنه پس امید وارم تا اینجا خوشتون اومده باشه حمایت کنید قشنگای من
۱۶.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.