پارت 65
#پارت_65
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
آب دهنمو قورت دادم و با ترس نگاهش کردم که تک خنده ای کرد و آروم گفت:
-تورو خدا بهم افتخار بده!!
خارشی به سرم دادم و گفتم:
+متوجه منظورتون نمیشم!!!
سری به نشونه تایید تکون داد و با کنایه گفت:
-که اینطور...
بی تفاوت از کنارمون رد شد و دلم میخواست اون لحظه زمین دهن باز میکرد و قورتم میداد!!
سارا نگاهی بهم کرد و حرصی گفت:
-گند زدی نعمتی گند نه ها گنددددددد!!
حواسم به امیر علی بود که یه دور تو کلاس زد و دوباره رفت پشت میزش نشست!!
من و سارا دقیقا روبه روش نشسته بودیم و من دستم و جلوی صورتم گرفتم که مبادا یه وقت باهاش چشم تو چشم بشم!!
الکی با موس ور میرفتم که فکر کنه دارم پروژه رو انجام میدم!!
همه مشغول بودن که صدای نازنین سکوت کلاس و شکوند:
-آقا من حلش کردم!!
ریز نگاهی به امیر علی انداختم که عینکشو به چشماش زد و رو به نازنین لب زد:
-بیا ببینم!!
نازنین با عشوه از جاش بلند شد و به سمتش رفت!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
آب دهنمو قورت دادم و با ترس نگاهش کردم که تک خنده ای کرد و آروم گفت:
-تورو خدا بهم افتخار بده!!
خارشی به سرم دادم و گفتم:
+متوجه منظورتون نمیشم!!!
سری به نشونه تایید تکون داد و با کنایه گفت:
-که اینطور...
بی تفاوت از کنارمون رد شد و دلم میخواست اون لحظه زمین دهن باز میکرد و قورتم میداد!!
سارا نگاهی بهم کرد و حرصی گفت:
-گند زدی نعمتی گند نه ها گنددددددد!!
حواسم به امیر علی بود که یه دور تو کلاس زد و دوباره رفت پشت میزش نشست!!
من و سارا دقیقا روبه روش نشسته بودیم و من دستم و جلوی صورتم گرفتم که مبادا یه وقت باهاش چشم تو چشم بشم!!
الکی با موس ور میرفتم که فکر کنه دارم پروژه رو انجام میدم!!
همه مشغول بودن که صدای نازنین سکوت کلاس و شکوند:
-آقا من حلش کردم!!
ریز نگاهی به امیر علی انداختم که عینکشو به چشماش زد و رو به نازنین لب زد:
-بیا ببینم!!
نازنین با عشوه از جاش بلند شد و به سمتش رفت!!
۴.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.