پارت 66
#پارت_66
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
با نفرت بهشون نگاه میکردم که امیر علی گفت:
-افرین نازنین خانوم درسته!!!
نازنین لبخند پیروزمندانه ای زد و نگاهی بهم کرد و چشم غره ای واسم رفت و با خنده ی چندشش گفت:
-ممنونم!!
امیر علی با لبخند عینکشو از چشماش برداشت و گفت:
-خب رستورانی و در نظر داری برای آخر هفته بریم؟!
نازنین دستی به مقنعه اش کشید و گفت:
-هر جا شما بگید من اوکیم!!
امیر علی سری به نشونه تایید تکون داد و گفت:
-عالیه،خب بفرمایید برید سر جاتون بعدا هماهنگ میکنیم!!
نمیدونم چرا ناراحت شده بودم ناخوادگاه بغض کردم و به مانیتور چشم دوختم!!
سارا که انگار متوجه شده باشه گفت:
-تینا آجی چیزی شده؟!
+نه آجی چی باید بشه؟!
دستی روی صورتم کشید و گفت:
-آخه یه لحظه حس کردم بهم ریختی!!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
با نفرت بهشون نگاه میکردم که امیر علی گفت:
-افرین نازنین خانوم درسته!!!
نازنین لبخند پیروزمندانه ای زد و نگاهی بهم کرد و چشم غره ای واسم رفت و با خنده ی چندشش گفت:
-ممنونم!!
امیر علی با لبخند عینکشو از چشماش برداشت و گفت:
-خب رستورانی و در نظر داری برای آخر هفته بریم؟!
نازنین دستی به مقنعه اش کشید و گفت:
-هر جا شما بگید من اوکیم!!
امیر علی سری به نشونه تایید تکون داد و گفت:
-عالیه،خب بفرمایید برید سر جاتون بعدا هماهنگ میکنیم!!
نمیدونم چرا ناراحت شده بودم ناخوادگاه بغض کردم و به مانیتور چشم دوختم!!
سارا که انگار متوجه شده باشه گفت:
-تینا آجی چیزی شده؟!
+نه آجی چی باید بشه؟!
دستی روی صورتم کشید و گفت:
-آخه یه لحظه حس کردم بهم ریختی!!!
۳.۵k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.