پارت 67
#پارت_67
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
لبخندی زدم و گفتم:
+نه بابا حالم اوکیه فقط دلم پیش مامانمه که چند روز ندیدمش اصلا!!
سارا اومد حرفی بزنه که زنگ تفریح خورد و همه بچها با کلمه خسته نباشید از جاشون بلند شدن!!
اما امیر علی هنوز سر جاش نشسته بود، همه بچها یکی یکی از در خارج میشدن منم لقمه امو برداشتم و بیخیال شونه ای بالا انداختم و اومدم با سارا بریم بیرون که گفت:
-شما وایسا کارت دارم!!
یه لحظه سرجام وایسادم امابا فکر اینکه با یکی غیر از منه دوباره به راهم ادامه دادم که دوباره گفت:
-خانوم نعمتی با شمام!!
یا خدایی زیر لب گفتم و آب دهنم و قورت دادم و برگشتم سمتش!!
+بله آقا؟!
با سر تاکید کرد که برم پیشش!!!
لقمه امو دست سارا دادم و دستای عرق کرده امو با مانتوم پاک کردم و آروم آروم به سمتش رفتم!!
یه مسیر چند قدمی و برام اندازه یه مسیر 100متری طولانی شد و مدام فکر میکردم که قراره چی ازم بپرسه!!
با درد چشمام و بستم و تو دلم گفتم:
+واییییی نکنه راجب ژاکتشه؟!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
لبخندی زدم و گفتم:
+نه بابا حالم اوکیه فقط دلم پیش مامانمه که چند روز ندیدمش اصلا!!
سارا اومد حرفی بزنه که زنگ تفریح خورد و همه بچها با کلمه خسته نباشید از جاشون بلند شدن!!
اما امیر علی هنوز سر جاش نشسته بود، همه بچها یکی یکی از در خارج میشدن منم لقمه امو برداشتم و بیخیال شونه ای بالا انداختم و اومدم با سارا بریم بیرون که گفت:
-شما وایسا کارت دارم!!
یه لحظه سرجام وایسادم امابا فکر اینکه با یکی غیر از منه دوباره به راهم ادامه دادم که دوباره گفت:
-خانوم نعمتی با شمام!!
یا خدایی زیر لب گفتم و آب دهنم و قورت دادم و برگشتم سمتش!!
+بله آقا؟!
با سر تاکید کرد که برم پیشش!!!
لقمه امو دست سارا دادم و دستای عرق کرده امو با مانتوم پاک کردم و آروم آروم به سمتش رفتم!!
یه مسیر چند قدمی و برام اندازه یه مسیر 100متری طولانی شد و مدام فکر میکردم که قراره چی ازم بپرسه!!
با درد چشمام و بستم و تو دلم گفتم:
+واییییی نکنه راجب ژاکتشه؟!
۳.۹k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.